(در صفحه ی کلید کامپیوتر و تلفن و دستگاه کنترل تلویزیون از فاصله و غیره) صفحه ی دکمه ها
keypad
صفحه کلید تلفن oor Engels
صفحه کلید تلفن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
telephone keypad
en
keypad that appears on a "Touch Tone" telephone
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
سیستمی که استفاده میشد بر پایهٔ سیستم prestel انگلیسی بود و از یک رایانه – مثل BBC Micro- یا صفحه کلید متصل به سیستم تلفن و دستگاه تلویزیون استفاده میکرد.
What a cargo crew at Heathrow Airport does in a day took a bunch of malnourished Sierra Leonean locals ten minutesWikiMatrix WikiMatrix
شماره تلفن را نوشتم و بعد با ریتم روی صفحه کلید ضربه زدم.
Gangbangers don' t have regular commutesMIZAN MIZAN
در اواخر دهه هشتاد کلمه آنلاین محبوب شد و به استفاده از یک پایانه، صفحه کلید، و صفحه نمایش برای دسترسی به سیستم بانکی از طریق یک خط تلفن اطلاق میشد.
That feels niceWikiMatrix WikiMatrix
کلمه بانکداری خانگی همچنین میتواند به استفاده از یک صفحه کلید کوچک عددی برای فرستادن صدا از طریق خط تلفن به وسیله دستورالعملهایی برای بانک اطلاق شود.
To be able to sayWikiMatrix WikiMatrix
4 sinne gevind in 2 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.