قطره قطره oor Engels

قطره قطره

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

trickle

verb noun

اما بعد از يه مدت اين قطره قطره تبديل به يه جريان ميشه
After a while, a trickle turns into a stream.

Soortgelyke frases

(جمع - داروی آبگونه که به صورت قطره یا مقدار کم مصرف شود) قطره
drop

قطره چکان چشمی
eyedropper

یک قطره
drib · driblet · drop

قطره ی چسبناک و غلیظ
blob

قطره
ball · bead · blob · chunk · clod · clump · driblet · drop · glob · globule · gutta · lump · minim

(در قلم خودنویس یا قطره چکان و غیره)منبع
fountain

(مقدار کمی از هر چیز آبگونه به ویژه مشروب) قطره
dollop

الماسی به شکل قطره ی اشک که به صورت سه سطح بریده باشند
briolette

قطره باران
raindrop

voorbeelde

اما بعد از يه مدت اين قطره قطره تبديل به يه جريان ميشه
After a while, a trickle turns into a stream.

قطره قطره جمع گردد وانگهي دريا شود.
From an acorn, mighty oaks grow.

وقتي رگبار رويا قطره قطره مي باره
" When dreams shower drop by drop. "

از تمام دیوارهها و سقف این شکاف در میان کوه قطره قطره آب میچکید.
The walls and roof of the crevice dripped with moisture.

جملهاش قطره، قطره، قطره، همچون شیر آبی خشنود که بازمانده باشد، قُلُپ قُلُپ رها شد.
her sentence bubbled away drip, drip, drip, like a contented tap left running.

از شاخههای آلش، که همچون بال پرندهای معلق در هوا گسترده بود، برف آب شده قطره قطره میچکید.
From the branches of the beech trees, stretched out like soaring wings, the snow melted.

از تسمههای مال بندها قطره قطره گل مایع فرومیریخت؛
the circingles of the horses were dripping with liquidmud.

قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود.
Many a little makes a mickle.

قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.
Look after the pennies and the pounds will look after themselves.

از زیر کلاه عرق قطره قطره به صورتش میچکید
Water dripped from under it all over his face

قطره قطرة این شیر از حلقوم دشمنان ما پایین رفته است.
Every drop of it has gone down the throats of our enemies.

به مبل ضمن اینکه مشروب خود را قطره قطره میخورد گفت: بسیار خوب،
Very good, said that gentleman, sipping his peppermint;

" سکوت مانند موم قطره قطره ذوب ميشه "
" Silence melt away drop by drop. "

آرامش غروب، مانند آب باریکی که زیر خزهها طنین میافکند، قطره قطره نشت میکرد...
The peace of evening came down like a gentle rain.

برف که در حال آب شدن بود قطره قطره از نوک جوانهها بر روی علفها میریخت.
the melting snow fell drop by drop from the buds to the grass.

ادرارهای قطره قطره سحرهای بیخوابی
the drop by drop urinations of sleepless nights

" به خاطر تو زندگي کردم و " " قطره قطره اشکهايم رو فروبردم "
" For you, I have lived all these days, with my unshed tears "

باز قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.
Still every little is a gain.'

قطره قطره آب از موهایش میچکید.
The water was dripping from his hair.

و آب شد و قطره قطره چکید
At the warmth of those green eyes

قطره ، قطره ، قطره.
Drip, drip, drip.

در حیاط از شیری که درست بسته نشده بود آب قطره قطره در سطی فرو میچکید.
A leaky tap in the courtyard dripped, dripped into a bucket.