خویشاوندی
Definisie in die woordeboek Persies

خویشاوندی

voorbeelde

Advanced filtering
پیشرفت مهمی در سال ۱۹۶۴ با ارائه قانون هامیلتون توسط وی به دست آمد؛ قانونی که نشان میدهد هوجامعه گرایی در حشرات (وجود طبقههای کارگر نازا) و بسیاری دیگر نمونهها از رفتارهای ایثارگونه در نتیجه انتخاب خویشاوندی به وجود آمدهاند.WikiMatrix WikiMatrix
به گفته جی پی مالری و داگلاس کیو آدامز در بیشتر بخش غربی ایران بزرگ در زمان هخامنشی، زبانهای ایرانی شاخهٔ جنوب غربی بکار میرفت در صورتی که در بخش شرقی آن زبانهای ایرانی شاخه شرقی که با زبان اوستایی خویشاوندی داشت، متداول بود.WikiMatrix WikiMatrix
زندگی مردم منطقه طایفهای و عشیرهای بوده و اغلب با یکدیگر خویشاوندی نسبی یا سببی دارند.WikiMatrix WikiMatrix
و قربی نزدیکی در نسب و خویشاوندی رحمی است.WikiMatrix WikiMatrix
برای این که تو نه خویشاوندی داری و نه دوست و آشنایی که نگران این باشی که زندگی با من باعث رنجاندن آنها بشود.MIZAN MIZAN
درسته. تنها کسي که باهاش احساس خويشاوندي مي کردم... حدود 300 سال قبل از تولد مسيح ، درگذشت...OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
ولی من با هیچ کس رابطهی خویشاوندی ندارم.MIZAN MIZAN
شادی و سعادت حقیقی در روابط خویشاوندی یا موفقیتهای زندگی نیست، بلکه در این است که شخص با وفاداری خدا را خدمت کند.jw2019 jw2019
پس به روت میگوید که چگونه میتواند با خویشاوندی نزدیک ازدواج کند تا از این طریق قانون برادر شوهری اجرا گردد و فرزندی به عنوان ورثه برای او بیاورد.jw2019 jw2019
اگر گفتهٔ دوست یا خویشاوندی شما را آزرده یا بیماریای جدّی توانتان را بریده است یا بار غم مرگ عزیزی را بر دوش میکشید، نمونهٔ ایّوب برایتان تسلّیبخش است.jw2019 jw2019
این سه نفر ارتباط خویشاوندی ندارند اما میتوانند نام خانوادگی مشترک داشته باشند (یک نام خانوادگی را به اشتراک بگذارند) و هر سه در سال ۱۹۶۵ متولد شدهاند.WikiMatrix WikiMatrix
من ازهمه خويشاوندي هاي گذشته ام دست کشيدمTEP TEP
هیتلر از اشپر با عنوان «روح خویشاوندی» یاد کرد که همیشه «گرمترین احساسات انسانی» را نسبت به او داشتهاست.WikiMatrix WikiMatrix
گفته بود که کلاید فقیر است و خویشاوندی کم اهمیتش با خانواده گریفیث هم فایدهای به حالش ندارد.MIZAN MIZAN
شاید بیماری بیش از آنکه خود وی اعتراف کند آنها را لرزانده بود، و در آن نامه رسمی و قراردادی اثری از کی اشتیاق به دیدن تنها خویشاوندی که در این دنیا برایش مانده بود، دیده میشد.MIZAN MIZAN
یادتان باشد این پسر تنها خویشاوندی است که شما در این دنیای پهناور دارید و باید قدرش را بدانید.MIZAN MIZAN
این افراد نمیتوانند عضو کوزانوسترا شوند: کلیه کسانی که خویشاوندی نزدیک در تشکیلات پلیس دارند، کلیه کسانی که خویشاوندی خائن در خانواده دارند، کلیه کسانی که بدرفتاری میکنند و به ارزشهای اخلاقی پایبند نیستند.WikiMatrix WikiMatrix
در ضمن، هرچند نام خانوادگی این دو فیلمساز معروف به هم شبیه است، ولی آنها با هم روابط خویشاوندی ندارند.WikiMatrix WikiMatrix
آیا موافقید که از دست دادن دوست یا خویشاوندی عزیز، یکی از سختترین موقعیتهای زندگی ماست؟jw2019 jw2019
از دیگر دلایل شکلگیری رفتار اجتماعی در شیرها میتوان به انتخاب خویشاوندی (اینکه بهتر است غذا را با یک شیر همخانواده بخش کرد تا شیری غریبه)، نگهداری بهتر از تولهها، محافظت از قلمرو، و تأمین فرد در هنگام زخمی شدن یا گرسنگی اشاره کرد.WikiMatrix WikiMatrix
محبت متقابل، عزت، احترام و مسئولیت تار و پود این خویشاوندی هستند که باید منعکسکننده محبت، قدوسیت، نزدیکی و رابطه دائم بین مسیح و کلیسای وی باشد.WikiMatrix WikiMatrix
اگر محبّت به سامریان که در حقیقت خویشاوندی دوری نسبت به یهودیان داشتند برای مسیحیان یهودینژاد مشکل بود، میتوان گفت محبّت کردن به غیریهود یا ملل بیگانه که در نظر یهودیان حقیر و منفور بودند، برای آنان به مراتب مشکلتر بود.jw2019 jw2019
قصور و کوتاهی در حل فوری مسائل میان خودت و همسرت، ممکن است خویشاوندی خاص شما را به مخاطره بیندازد.jw2019 jw2019
ضمناً پدرزن وی نیز در اثر خویشاوندی با خانوادهی بوئندیاها، اکثر اهالی آنجا را ترغیب نمود تا قبل از فرا رسیدن سالروز استقلال کشورشان، جلوی خانههای خود را به رنگ آبی رنگآمیزی نمایند.MIZAN MIZAN
201 sinne gevind in 4 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.

Beskikbare vertalings

sq
Albanees
ar
Arabies
an
Aragonese
ast
ast
ay
Aymara
az
Azerbeidjans
bm
Bambara
ba
Basjkiries
eu
Baskies
be
Belo-Russies
bn
Bengaals
my
Birmaans
bs
Bosnies
br
Bretons
bg
Bulgaars
da
Deens
de
Duits
arz
Egyptian Arabic
en
Engels
eo
Esperanto