galling oor Persies

galling

adjektief, werkwoord

vexing, humiliating

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

آزارنده

برخورنده

adjektief

رنجش آمیز

adjektief

رنجه آور · سوزآور · طاعون زده · موجب زخم (در اثر اصطکاک با چیزی زبر و سخت) · پر دردسر · پرزحمت · پوست رفتگی آور

Soortgelyke frases

gall
(در اثر مالش و تماس با چیزی زبر) خراشیدن یا زخمی کردن یا شدن · (متون قدیمی) کیسه ی صفرا · (گیاه شناسی) آماس بافت های گیاهی (در اثر آفات و انگل ها) · آزردن · آزردگی (در اثر پوست رفتگی) · بی میل بودن · تلخی · جرب · جسارت · خسته شدن · خشم · دلخوری · رنجش · رنجه دادن · زخم (به ویژه بر پشت اسب و خر) · زرداب · زرده · زنندگی · زهره · صفرا · عداوت · غنج · قشر · مازو · ورم بافت · پر رویی · پوست رفته کردن یا شدن · پوست رفتگی · گال · گری · گستاخی

gall midge
(جانورشناسی) خرد پشه (تیره ی Cecidomyiidae - در گیاهان ایجاد قلمبه شدگی یا ورم می کنند)

gall mites
اریوفیده · مازوسازان · هيرههاي گال

cynipid gall wasp
مگس مازو

gall causing mites
هیرههای مسبب گال

crown gall
گال طوقه · گالهای گیاهی

gall wasp
(جانورشناسی) زنبور کوچک (تیره ی Cynipidae که لارو آن آفت گیاه است) · مگس مازو

gall midges
ايتونيديده · ريزپشههاي گال · مازوپشهها · مازوپشگان

oak gall
مازو

voorbeelde

Somehow the bright beauty had gone from the April afternoon and from her heart as well and the sad sweetness of remembering was as bitter as gall.
دیگر بهاری نبود ، خزان بود ، خزانی بزرگ و ابدی .

Such an enterprise would seem almost as hopeful as for Lavater to have scrutinized the wrinkles on the Rock of Gibraltar, or for Gall to have mounted a ladder and manipulated the Dome of the Pantheon.
چنان تعهدی تقریبا به همان اندازه امید بخش میتواند باشد که لاواتر چینهای صخره جبل طارق را میسنجید یا گال از نردبان بالا میرفت تا گنبد پانتهئون را دستمالی میکرد.

He had the gall to disrespect me.
اون با طعنه هاش بهم بی احترامی کرده

They threw cow gall onto the courtyard and, rubbed hot chili on the walls
در ضمن پهن گاو را همه جای باغچهها ریختند و روی گچ دیوارها نیز فلفل تند مالیدند تا نتواند بخورد؛

where's the soldier who went to get gall?
سربازي كه دنبال صفراي خرس رفته بود هنوز نيوده درسته؟

Web-oriented architecture (WOA) was coined in 2006 by Nick Gall of the Gartner’s group.
معماری وبگرا (به انگلیسی: Web-Oriented Architecture) در سال ۲۰۰۶ توسط Nick Gall از گروه Gartner ابداع شدهاست.

Various other services also operate at Galle.
اما ابزارهای دیگر نیز در رالی به کار میرود.

Turning your achievements to bitterness and gall?
دستاوردهات رو تلخ و بی فایده نکرده ؟

I don't see how you have the gall to face me!
چطور جرات مي کني توي صورتم نگاه کني.

When Daniel Cooper's plane landed in Paris, he was met at Roissy Charles de Gaulle Airport by one of Inspector Trignant's assistants, and driven to the Prince de Galles, next door to its more illustrious sister hotel, the George V.
* هنگامی که هواپیمای دانیل کوپردرپاریس به زمین نشست، وی توسط یکی از افراد تریگنانت در فرودگاه شارل دوگل مورد استقبال قرار گرفت و به وسیله دستیار وی به یکی از مشهورترین هتلها راهنمایی شد.

Gall dang, I don't know.
خدا لعنتت کنه نمی دونم

He was a figure of France's pop music scene for two decades as a singer and as a songwriter for such artists as Françoise Hardy, Johnny Hallyday, and his own wife, France Gall.
او به مدت دو دهه از چهرههای مطرح موسیقی پاپ فرانسه در خوانندگی و نیز ترانهسرایی برای خوانندگانی همچون فرانس گال (همسرش)، فرانسواز اردی و جانی هالیدی بود.

it was galling, knowing they could get on without their mother very well.
این برای مگی تلخ بود که میدید آنها بیمادر هم کارشان به خوبی میگذرد.

the liver the size of a football. inflammation of the gall bladder
کبد اندازه يک توپ تا اطراف مثانه ملتهب شده

Is it really the case that gall bladder surgery and a trip to Paris are just the same thing?
آیا اینکه شما جراحی کیسه صفرا بکنید یا به پاریس سفر کنید دقیقا یکسان است؟

The gall develops on the maturing fruits and produces spores which are carried by the wind to other trees.
گال روی میوههای بالغ و تولید اسپور که توسط باد به درختان دیگر منتقل میشوند، توسعه یافتهاست.

of course... it includes the gall of a carp that
البته... شامل صفرای یک نوع ماهی است که

It's galling too, of course, for a young man of gifts and overweening pride to know that if he had, for instance, a paltry three thousand, his whole career, his whole future would be differently shaped
به اضافه، البته برای جوانی بااستعداد و مغرور رنجآور است که بداند مثلاً اگر فقط سه هزار روبل میداشت، تمام کار و شغل و هدف زندگی آیندهاش دگرگرون میشد؛

Dorothea on her side had immediately formed a plan of relieving Lydgate from his obligation to Bulstrode, which she felt sure was a part, though small, of the galling pressure he had to bear.
پس از رفتن لایدگیت دور تا بیدرنگ نقشهای کشید تا او را از بار دینبولسترود آزاد سازد، چه اطمینان داشت، این دین بخشی از فشار فرسایندهای بود که پزشک جوان را آزار میداد.

nor had the slow martyrdom with which she had frustrated the life of Colonel Gerineldo M'rquez been determined by the gall of her bitterness, as everyone had thought
یا ذره ذره آب کردن و ضایع کردن عمر سرهنگ جرینلدو مارکز است،

Arthropods causing plant galls
بندپایانی که موجب ساییدگی پوست گیاهان شوند

convert to bitterest gall
به يک مرداب تبديل ميشه

How have you the gall to face me?
تو چطور روت می شه تو صورت من نگاه کنی؟

The risk is even greater in those who do not have a gall bladder and the medication is not recommended in this group.
خطر این عارضه در کسانی که کیسه صفرا ندارند بیشتر است و مصرف این دارو در اینگونه افراد توصیه نمیشود.

you, who from your cradle were gall and bitterness to your own father's heart
شماه که از زمان تولد خود قلب پدر خویش را سرشار از درد و الم کردهاید...