lay out oor Persies

lay out

werkwoord

to expend

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

آراستن

werkwoord

عازم شدن

werkwoord

منظم کردن

werkwoord

Soortgelyke frases

Function lay out
چیدمان وظیفه ای

lay-out
طرح

Lay- Out; Programming
طرحریزی

voorbeelde

but lay out your beds so as to take advantage of the tree.
آیا میاندازید؟ گلها را دور درخت میکارید.

He's been laying out all his things on one of the beds:
اون همه خرت و پرت هاش رو روي تخت کنار هم چيده:

Laying out by the pool by day, dancing by night.
کل روز کنار استخر دراز بکشم شبها برقصم

16 When a craftsman sets about his work, he lays out the tools he will need.
۱۶ یک صنعتگر قبل از شروع کار، نخست تمام ابزار و لوازم را دم دست خود قرار میدهد.

im going to lay out our version of the facts
من يک سري حرفها را ميزنم و تو بهم بگو درسته يا اشتباه

I used to lay out under the stars as a kid, in the summertime.
وقتي بچه بودم ، توي تابستون زير نور ستاره ها مي خوابيدم.

Just lay out the fox.
اين روباه رو بنداز.

but lay out half a guinea at Ford's
ولی نیم گینی که در مغازهی فورد خرج کنید،

I said without your laying out a sou
من گفتم بدون اینکه از خود مایه بگذاری.

To lay out the pennies?
تا پنی ها نظم و ترتیب پیدا کنن ؟

A single file that lays out the whole conspiracy.
يه فايل تنها که کل اين توطئه رو بر ملا ميکنه

At this moment, Bartholomew came in to ask which dress she should lay out for dinner
در این لحظه، بارتولمو آمد تا بپرسد که برای شام چه لباسی میپوشد

He lays out her clothes?
پسره لباساي مادرش رو هم مرتب مي کنه ؟

and the women who had gathered round began carefully laying out the corpse.
و زنانی که در پیرامون گرد آمده بودند، با احتیاط جسد را دراز خواباندند.

I lay out all that is left of him, all his little things.
هر چه را که از او باقی مانده است.

Then they got tired of it, and allowed they would lay out a campaign, as they called it.
بعد از آن خسته شدند و گفتند حالا معرکه راه میاندازیم.

It lays out three types of security safeguards required for compliance: administrative, physical, and technical.
این مجموعه شامل سه نوع ضمانت های امنیتی مورد نیاز برای انطباق: اداری، فیزیکی و فنی است.

Lay out aloft, there
بالای دکل آرام!

I lay out his clothes each night and dress him as soon as he wakes in the morning.
هر شب برای خواب آمادهاش میکنم و صبحها همین که بیدار میشود، لباسهایش را به او میپوشانم.

Corporal, lay out.
سرجوخه ، تمومه

and laying out wildly with their canes to kill or to be pickers up of a kill.
آنها صفوف را به هم زده و با عصا و چوب با شتر به دنبال شکار جانوران صحرا بودند.

The Turkish wounded lay out, and were dead next day.
ولی مجروحین ترک همان جا ماندندو تا صبح روز بعد همه تلف شدند.

" I'll adorn the sun, lay out the moon at your feet. "
خورشيد رو مي دزدم ، " " ماه رو ميارم پايين ، زير پات ميذارم.

Lay out the steps.
قدم به قدم جلو رفته

and lay out a garden
و باغ احداث میکنم