pesto oor Persies

pesto

[ˈpɛstəʊ], [ˈpɛstoʊ] naamwoord

A sauce, especially for pasta, originating from the Genoa region, made from basil, garlic, pine nuts, olive oil and cheese (usually Pecorino)

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

پستو

an Italian sauce especially for pasta

Could I get a half pound of pesto pasta salad?
ممکنه 500 گرم سالاد پستو پاستا بديد ؟

(با خوراک ماکارونی دار و غیره) سس ریحان و سیر

voorbeelde

Anti-Pesto told me...
مامور مبارزه با آفات به من...

I'm sorry, I guess the pesto-bismol didn't help with the lobster.
منو ببخشيد ، فکر کنم داروي سوءهاضمه مشکل خرچنگم رو حل نکرده باشه

Where were Anti-Pesto?
پس آژانس مبارزه با آفات کجا بود ؟

Pesto, cherry tomato Dijon mustard.
با گوجه فرنگي آلبالويي وسس خردل

I say we give Anti-Pesto a second chance.
من ميگم بيايد به آژانس مبارزه با آفات يک شانس دوباره بديم.

I know your little secret, Pesto.
من راز کوچولوت رو مي دونم ، آفتي.

make you one pesto, cherry tomatoes, dijon mustard
يه دون برات درست کنم با گوجه فرنگي آلبالويي وسس خردل

Now, if you ever made a pesto -- essentially, the same thing.
اگه تا حالا سُس پِستو درس کرده باشین -- اساسش همونه.

cutlets, pasta with pesto, spaghetti bottarga style
کتلت ، پاستا با پستو اسپاگتي از نوع بوتارگا

Good, because we're fresh out of pesto and cherry tomatoes.
خوبه چون ما گوجه فرنگيه آلبالويي تموم کرديم

Anti-Pesto Humane Pest Control.
آژانس مبارزه با آفات به شيوه ي انساني.

Now... try the ones with the pesto.
بيا يکيش رو با پستو امتحان کن

You've saved it, Anti-Pesto.
شما نجاتش داديد ، " آژانس مبارزه با آفات ".

I know how much you love pesto.
مي دونم که چقدر پستو دوست داري

oh, everything. i love it. pesto. its delicious
اوه ، همه چيز ، عاشقشم ، سوس ايتاليايي خوشمزه هست

Could I get a half pound of pesto pasta salad?
ممکنه 500 گرم سالاد پستو پاستا بديد ؟

good, because were fresh out of pesto and cherry tomatoes
خوبه چون ما گوجه فرنگيه آلبالويي تموم کرديم