توفان نیرومند (باد به سرعت 74 تا 45 میل در ساعت)
strong gale
(انجام شده با شدت و نیرو) نیرومند oor Engels
(انجام شده با شدت و نیرو) نیرومند
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
hard
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
چه خوب است که نیرومند باشدو رنج بکشد!
Common: Depression Feeling dizzy Headache Sore throat Blocked or stuffy nose Diarrhoea Itching Back or muscle pain Feeling tired Redness of the injection site Inflammation of tissue under the skinMIZAN MIZAN
یَهُوَه بسیار معظم و نیرومند است، با این حال، او به دعاهای ما گوش میکند!
Wedding' s atjw2019 jw2019
و هر که سرگردان است گم گشته نیست؛ آن که پیر است و نیرومند پژمرده نمیشود ،
It must be wonderfulMIZAN MIZAN
او را پادشاهی نیرومند و عادل وصف کردهاند.
Come here, gorgeousWikiMatrix WikiMatrix
مانند بهترین مردان امروزه، چندان نیرومند به چنین کاری نبود.
Not understood in those # years I expected from youMIZAN MIZAN
نسیم نیرومند و انحراف ناپذیر چنان گسترده بود که آسمان و هوا همچون شراعهای شکم آماسیده، بزرگ مینمودند.
At least one good thing came out of this... you' re back at Green ManorsMIZAN MIZAN
از قدرتی که ارواح نیرومند در مواجهه با مشکلات دارند خبری نداشت.
Just follow me in hereMIZAN MIZAN
و به تدریج آنقدر احساس خشم خود را پرورش داد تا این احساس خیلی نیرومند،
Russian FederationMIZAN MIZAN
گذشته از این ما دو متحد نیرومند هم داشتیم که یکی آب بود و دیگری هوا.
Had to fish him out of a garbage truckMIZAN MIZAN
یعنی خود را فراموش ساخته بود، به عظمت و قدرت این ارتش نیرومند فخر و مباهات میکرد
I- I really don' t knowMIZAN MIZAN
اگر چشم و احساسی نیرومند برای درک زندگی معمولی انسانها داشتیم
This is the easy bit hereMIZAN MIZAN
به نظرم احساسات نیرومند قهرمان شما... اون و تمام افراد مرتبط باهاش رو میندازه تو دردسر
Report on discharge in respect of the implementation of the budget of the Euratom Supply Agency for the financial year # [SEC#- C#-#/#- #/#(DEC)]- Committee on Budgetary ControlOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
او بعداً یک تغییر چشمگیر قلبی پیدا کرد و به عنوان یک مبلّغ نیرومند خدمت کرد.
About twenty minutesLDS LDS
منم مي خوام مثل اون نيرومند باشم
It' s some fancy steak houseOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اینک نیرومند و پختهتر بود: میدانست که میباید چنین باشد.
That' s a good oneMIZAN MIZAN
بچهها با آن موهای بور و طلاییشان و آن گونههای سرخشان، نیرومند، تندرست، سرزنده؛
At that time, Senator Graham indicated that he would bring this matter to the attention of the Standing Committee on Internal Economy, Budgets and AdministrationMIZAN MIZAN
ثانیاً، گندمگون، نیرومند و عبوس بود.
the dish soap gets under the band and... irritates the skinMIZAN MIZAN
او تنها چهار ماه بود در آنجا کار میکرد، بعلاوه جوان و نیرومند بود.
We' il just goMIZAN MIZAN
توشین خود را مردی نیرومند و عظیمالجثه میپنداشت
Man, would I love to see you play hockeyMIZAN MIZAN
ماریا جز دو بازوی نیرومند و کلمه کار که به زحمت یاد گرفته بود، چیزی با خود نداشت؛
Not all potential uses have been evaluated at the Community levelMIZAN MIZAN
و حامی نیرومند آتن ،
All fixed capital goods (i.e. products) are the subject of consumption of fixed capital (although some flexibility is required in specific cases cfOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
آن صدای ریزش جویباران باغها را ندارد، لیکن مثل یک سیل نیرومند رودخانهیی، امواجی سهمگین دارد.
That' s a nice beltMIZAN MIZAN
نویسندگانی که نوشتن میدانستند. باری، استخوانبندی زیبای یک هنر و یک اندیشه که زمانی بس نیرومند بوده است.
Ask her what' s wrong, she picks a fightMIZAN MIZAN
منم ميخوام مثل اون نيرومند باشم
Yes, I have the mung beansTEP TEP
صورتش هنوز از اشک خیس بود و به دست نیرومند جدیدش نگاه میکرد.
They appear to be microbes that exist within the distortion field of the plasmaMIZAN MIZAN
800 sinne gevind in 10 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.