(خودمانی - معمولا کنایه آمیز) شیک oor Engels

(خودمانی - معمولا کنایه آمیز) شیک

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

tony

adjective noun

Soortgelyke frases

بسیار شیک
chichi

(فرانسه) شیک
chic

(عامیانه) شیک
doggish · smasher · snappy

آدم شیک و ژستی
hipster

با لباس شیک و پیک
dressily

(معمولا با: up یا out) شیک کردن
perk

(انگلیس - خودمانی) شیک
funky · nobby · swish

(لباس یا مبل و غیره) شیک (وکمی جلف)
swank

خود را شیک و پیک کردن
dandify

voorbeelde

خيلي شيک شدي " توماس ".
You look very smart, Thomas.

به صورت غير معمول شيک به نظر مياد
He looks uncommon smart.

سعی میکنه از اصطلاحات شیک استفاده کنه.
He tends to use fancy terminology.

روی لباس خاکی رنگم شیک به نظر میرسید
a thing which looks rather smart on khaki

يه ميلک شِيک آنزيم گوارشي پرولتيک. براش بيار
He'll have the prolytic digestive enzyme shake.

ميخواي شيک پوش باشي ؟
You want to be superfly?

دفتر کن راد به طرز بسیار شیک و ظریفی تزیین شده بود.
His office was elegantly furnished

يه دفعه مثلاً يه آدم شيک پوش مياد سراغ يه آدم ديگه
Now, this is like when one dude comes up to another and says something cheeky.

شيک شدم ؟
Do I look smart?

آنها همون روش های قدیمی تمرین پشت تمرین هستند ولی به صورت شیک.
They're glorified drill and practice.

خيلي شيک و آراسته هستيد
You're all dressed up in your holy attire.

مثلاً اينکه چرا اينقدر لباس شيک پوشيدي ؟
Like why you're dressed up so nice?

اون شیک ِ ، خوب صحبت میکنه ، درست مثل تو.
He's posh, talks nice, just like you.

ميخوان جاي کارگاه. يک سري آپارتمان شيک بسازند
theyll replace it with luxury apartments

شامروك شيك ، اون هموطن ماست مداركت را بده
shamrock shake thats ours. give me your papers

درشکهاش شیک و نو.
he buggy was new too.

و دليل سوم اينه که من يه دختر شيک و مُد روز مي خوام.
And the third reason is that I want a stylish girl.

او زنی جوان وبسیار شیک پوش، باموهای صاف و براق وبلوند بود
The baroness was an elegant young woman with a sleek cap of ash blond hair.

اون از عروس هم شيک تر لباس پوشيده " " قوري از چاي داخلش داغ تره
" Dressed up to the nines, looking hotter than the bride. "

و یه کراوات خیلی شیک ؟
And a power tie?

وقتي آرايش ميکني و يه لباس شيک ميپوشي ؛. هنوز هموني که قبلش بودي
Putting on make-up and a dress, you're still the same.

لباس های بسیار شیک پوشیده بودند.
They were dressed to the nines.

«پیچیدگی» شکل شیک شده ذاتالریه و مرگ هستش.
Complications is a medical euphemism for pneumonia and death.

یا استفاده از روپوشهای شیک و دستکشهای جیر در اتاق عمل،
or requiring evening wear and chamois gloves in the operating room

من شیک نیستم ، تحصیل کرده ام.
I'm not posh, I'm educated.