معشوق یا معشوقه (ی شخص زن دار یا شوهردار)
paramour
معشوق oor Engels
معشوق
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
beloved
en
loved
من بايد مي دونستم که اين زن واقعا معشوق منه
I must know that this woman is truly my beloved.
lover
چون عاشقی که پس از انتظار طولانی به وصال معشوق برسد خوشبختی را درک میکرد.
He was happy as a lover when the longed for moment of meeting arrives.
loved
همیشه یک طرف کسی است که عاشق است و طرف دیگر کسی که معشوق است.
There's always one who loves and one who lets himself be loved.
En 13 vertalings meer. Besonderhede is ter wille van die beknoptheid verborge
honey · man · sweetheart · valentine · boyfriend · sonny · deary · laddie · cub · minion · lad · old man · sonny boy
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
رفیق ما با خانم قبلی " لوداکریس " عاشق و معشوق بودن.
She enchants the eye that beholds herOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
مطمئنم معشوق هاي زيادي داشتي.
You' re from there?No, I got married thereOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
فني يه معشوق داشت ، مگه نه ؟
Consider it... an act of friendshipOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اغلب معشوق از جنس مخالف است و عشق، جنسی است.
It is therefore necessary to fix an indicative allocation of the available amount between the Member States concerned in accordance with Article # of Regulation (EC) NoWikiMatrix WikiMatrix
همیشه یک طرف کسی است که عاشق است و طرف دیگر کسی که معشوق است.
All right, I' il try againMIZAN MIZAN
او همچنین دایی دودی فاید معشوق پرنسس دایانا بود.
Recruitment notice PE/#/S- Director (Function group AD, grade #)- Directorate for Relations with the Political GroupsWikiMatrix WikiMatrix
به ديدن معشوق?
All set for tomorrow at the Famechon' sOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
او به من اشارهای کرد عاشق و معشوق ین
When I make love to you...I' m not sure whether I' m holding a woman or a bag of siliconMIZAN MIZAN
به تحریک علاقهای که به معشوق خود داشتم آنها را تصدیق کردم، و مسلماً هر پیشنهادی از این غیر منطقیتر را نیز همچون پیشنهادی که از آن مستدلتر نباشد تأیید میکردم،
• MRC Fellowships (April 1996) March 1996 Council MeetingMIZAN MIZAN
ولی تصور دعوا مرافعهای مثل دو عاشق و معشوق جوان در سن و سال آنها چنان مسخره مینمود که هر دو غش غش خندیدند.
Yeah, so now the dear woman is in the hospitalMIZAN MIZAN
ای عاشق بی معشوق،
The conditions under which it can exercise its membership option are defined in clear and unambiguous terms. The Copenhagen criteria apply, unchanged and in full, to Turkey as they do to all the other candidate countries.MIZAN MIZAN
با این حال موفق شدند حدود سی سال، به طور متناوب عاشق و معشوق باشند؛
If you can stop meMIZAN MIZAN
در اعماق ضمیر خود میدانست که همه چیز به روال قبلی ادامه خواهد یافت و شهامت تغییر وضع و ترک فرزند و پیوستن به معشوق خود را نخواهد داشت و روزی که در خانهی بت سی گذرانده بود، این امر بیشتر تأکید شد.
To encourage regional production and maintain an appropriate balance so as to foster broadcast programs in both official languages in all regions of Canada.MIZAN MIZAN
همچنانکه معشوق من کاسیلده دوواندالی نام اصیلش کاسیلدا و از اهالی اندلس است.
Not a chance!MIZAN MIZAN
شرکت معشوق او بود این طور نبود که در یک روز زمستانی بمیرد و او را تنها بگذارد
This is our rescue team.- We came to helpMIZAN MIZAN
عاشق طالب وصال به معشوق است.
• Trade-marksWikiMatrix WikiMatrix
هرگز پدر، یا معشوق یا دوست کسی نبود.
Want to have a look?Here, take a look!MIZAN MIZAN
چون که اون يک معشوق داشت
frankly i received it tooTEP TEP
تصور ميکنم مثل معشوق برات دراز ميکشيدند
Well, maybe that will teach youTEP TEP
می دونی ، همیشه دوست داشتم بدونم معشوق تو بودن چه حسی داره
Your majesty, I' m louis xviAs you so rightly sayOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
تا ببیند هجران معشوق میتواند با نیروی عادی خود در او کارگر شود یا نه
A " B" film like Cat People only cost $MIZAN MIZAN
در واقع دو عاشق و معشوق بودهاند که تعطیلات خود را مخفیانه، به مدت چهل سال با هم میگذراندهاند.
EKOS Research Associates (November 2005), Formative Evaluations of the NEXUS Air and NEXUS Marine Pilot projects:MIZAN MIZAN
باز چون به موضوعات مهمتری برگردیم میگویم که وی باید ایمان کامل و استواری به خداوند و به معشوق خود داشته باشد؛
Terry and I understand your bond with our child, and we love you the more for itMIZAN MIZAN
گویا عشق خواسته است بگوید که معشوق او در خور پادشاهی کشور حسن است.
The witch must have sent out Indian Runners, snatching critics out of bars, steam rooms and museums or wherever they hole upMIZAN MIZAN
با این صدای آه، هر دو عاشق و معشوق رویشان را برگردانده و چشمشان به جو افتاد!
Laura died too soon as wellMIZAN MIZAN
201 sinne gevind in 12 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.