ثابت قدم oor Spaans

ثابت قدم

Vertalings in die woordeboek Persies - Spaans

constante

adjektief

بخشی از یک گروه بودن ثابت قدم بودن را آسان تر می کند.
Ser parte de un grupo hace más fácil ser constante.

decidido

adjektief

هرچند که میتوانست بخاطر تصادف خسارتبار در رقابت های المپیک ٢٠١٠، از ادامۀ شرکت واگذاری کند، اوتصمیم گرفت ثابت قدم بماند.
Aunque podría haberse dado por vencido después de un accidente devastador en las Olimpíadas de 2010, él decidió perseverar.

fiel

adjektief

firme

adjektief

... شما انقدر عاقل هستين که تو اين مسئله . ثابت قدم باشيد کاردينال
Que sería conveniente que se mantenga firme en este asunto, Cardenal.

seguro

adjektief

voorbeelde

ما باید در بارۀ مسیح ثابت قدم بوده، از سخنانش تغذیه کنیم، و تا پایان پایدار بمانیم.30
Debemos ser firmes en Cristo, deleitarnos en Su palabra y perseverar hasta el fin30.

به زبان دیگر، ما نیاز به ثابت قدم بودن درباره اینکه کودکانمان ثابت قدم باشند داریم.
En otras palabras, necesitamos ser determinados sobre hacer que nuestros niños sean más determinados.

میدونی ، از بین تمام بیمارانم با بیماریِ تو تو از همشون تو کارت ثابت قدم تر بودی.
De todos mis pacientes con trastorno... tú eres el más consistente en tu trabajo.

خیلی سر سیب زمینیا ثابت قدم نبود.
No está siendo congruente con las patatas.

پسر بچه ي 4 ساله ثابت قدم رو به درب مرگ
Niño de cuatro años, en la puerta de la muerte.

تو بعضی جسدها رو قایم کردی بقیه رو قایم نکردی, تو ثابت قدم نیست
Escondes algunos cuerpos, otros no, no eres consistente.

چرا مسیحیان باید هوشیار و در طریق حقیقت ثابت قدم باشند؟
¿Por qué debemos los cristianos estar vigilantes y aferrarnos a la verdad?

بعدها، پطرس و یوحنا را به علت ثابت قدم بودن در عقیدهشان زندانی کردند.
Su postura firme les valió el encarcelamiento más tarde.

اين شامل شخصيت شما هم ميشه. شما بايد متحد ، با شهامت ، صادق ، شفيق ، متواضع ، ثابت قدم و
Exige integridad, valor, honradez, compasión, educación, perseνerancia y paciencia.

به این گونه که آیا در طریق خدایی ثابت قدم هستیم یا نه.
Optando por seguir o por rechazar la senda de la integridad.

او میدان را خالی نکرد بلکه سرعتی واقعبینانه برگزید و ثابت قدم تا پایان، مسابقه را ادامه داد.
No se dio por vencida, sino que escogió con realismo una velocidad adecuada para ella y la mantuvo hasta que cruzó la línea de meta.

حرف بزن! تو توی باردار کردن یه فاحشه ثابت قدم بوده ای
¡ Habla, cachorro retrógrado de ramera!

از خود سؤال کنید: ‹آیا در دعا ثابت قدم هستم؟
Pregúntese, por ejemplo: “¿Oro constantemente?

... شما انقدر عاقل هستين که تو اين مسئله . ثابت قدم باشيد کاردينال
Que sería conveniente que se mantenga firme en este asunto, Cardenal.

اما ما ثابت قدم بودیم.
Pero insistimos.

یعنی دوباره برگشتی به حالت " ادیِ ثابت قدم " ؟
Entonces, ¿volvemos al tema de " El tranquilo Eddie "?

برای اینکه در راه پیروی از عیسی ثابت قدم بمانیم چه باید بکنیم؟
¿Qué nos ayudará a seguir a Jesús con constancia?

اون يه سرباز ثابت قدم و يه دوست واقعيه
Es un buen soldado y un verdadero amigo.

سر هیچ چیزی ثابت قدم نیست.
No es congruente con nada.

بخشی از یک گروه بودن ثابت قدم بودن را آسان تر می کند.
Ser parte de un grupo hace más fácil ser constante.

ما توي جنگيم ، من بايد ثابت قدم باشم.
Estamos en guerra, debo ser resolutivo.

هرچند که میتوانست بخاطر تصادف خسارتبار در رقابت های المپیک ٢٠١٠، از ادامۀ شرکت واگذاری کند، اوتصمیم گرفت ثابت قدم بماند.
Aunque podría haberse dado por vencido después de un accidente devastador en las Olimpíadas de 2010, él decidió perseverar.

( یهودا ۵، ۱۱) از این رو، ضروری است که مسیحیان چشمان خود را باز نگاه دارند و در راستی و حقیقت ثابت قدم باشند.
Por consiguiente, es esencial que los cristianos estemos vigilantes y nos aferremos a la verdad.

'آیا آنقدر دانا خواهم بود که به آنچه که می دانم حقیقت دارد علیرغم چند تا سؤالی که ممکن است داشته باشم ثابت قدم باشم؟'
“¿Seré lo suficientemente sabio para aferrarme a lo que sé que es verdad a pesar de algunas preguntas que pueda tener?”

ابراهیم ایماناش را به شکلی ثابت قدم با عازم شدن برای اطاعت از فرمان خداوند اثبات میکند؛ با وجود اینکه او نمیتواند از آن سر دربیاورد.
Abraham intercedió por los justos de la ciudad, y Dios le repuso que no la destruiría si, al menos, encontraba cincuenta justos en la ciudad.