Dan Brown oor Persies

Dan Brown

Vertalings in die woordeboek Frans - Persies

دن براون

voorbeelde

Un chercheur dit qu'ils ressemblent sans doute beaucoup à la voix du professeur de Charlie Brown dans la vieille bande dessinée "Snoopy".
یک محقق می گوید که آن صداها احتمالا" خیلی شبیه صدای معلم " چارلی براون" در کارتون " بادام هندی ها" است. که آن صداها احتمالا" خیلی شبیه صدای معلم " چارلی براون" در کارتون " بادام هندی ها" است.

Il part aux États-Unis dans le laboratoire d'Herbert Charles Brown de 1963 à 1965 à l'Université Purdue.
او به ایالات متحده رفت و میان سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۵ در آزمایشگاه هربرت براون در دانشگاه پردیو به پژوهش پرداخت.

Les professionnels ne viennent jamais à nous, sauf dans le cas de Sylvia Browne dont je vous ai parlé il y a un instant.
حرفهایها هرگز طرف ما نمیان، بغیر از سیلویا براون که براتون داستانش رو گفتم. حرفهایها هرگز طرف ما نمیان، بغیر از سیلویا براون که براتون داستانش رو گفتم. حرفهایها هرگز طرف ما نمیان، بغیر از سیلویا براون که براتون داستانش رو گفتم.

J'ai eu la chance de trouver les Brown. Ils me laissent dormir dans leur grenier.
خوشبختانه ، من با خانواده براون آشنا شدم ، که اجازه دادن زير شيرووني بخوابم.

Maintenant, vu que Sony Music a enregistré la vidéo de Chris Brown dans notre système d'identification de contenu, en à peine quelques secondes de téléchargement, la copie a été détectée, ce qui donne à Sony le choix de la marche à suivre.
چون" سونی موزیک" ویدئو کریس بروان را درسیستم شناسایی محتوای ما ثبت کرده بود، چون" سونی موزیک" ویدئو کریس بروان را درسیستم شناسایی محتوای ما ثبت کرده بود، ظرف چند ثانیۀ که برای ارسال ویدئو تلاش میشد ، کپی شناسایی شده ، و به " سونی" حق انتخاب قدم بعدی، داده شد. ظرف چند ثانیۀ که برای ارسال ویدئو تلاش میشد ، کپی شناسایی شده ، و به " سونی" حق انتخاب قدم بعدی، داده شد. ظرف چند ثانیۀ که برای ارسال ویدئو تلاش میشد ، کپی شناسایی شده ، و به " سونی" حق انتخاب قدم بعدی، داده شد.

Mike Brown a noté dans une interview au Smithonian que « la plupart des membres du camp dynamique ne voulait vraiment pas du mot planète naine, mais y a été forcée par le camp pro-Pluton.
مایکل براون در مصاحبهای با اسمیت سونیان اشاره کرد که افراد زیادی در کمپ دینامیکی واقعا واژه «سیاره کوتوله» را نمیخواستند، ولی توسط کمپ پرو – پلوتو وادار به استفاده شدند.

En 1978, Louise Brown est devenue le premier bébé dans le monde à naître suite à une fertilisation in vitro ou FIV.
در سال ۱۹۷۸، لوئیس براون اولین نوزادی بود که توسط باروری آزمایشگاهی، ( لقاح مصنوعی) یا IVF، متولد شد.

Il est un enfant Southie, assiste à Brown sur une bourse ROTC, sert dans le Golfe, puis passe de devenir ce garçon d'or du Parti démocratique.
یه بچه ی اهل جنوبه ، بخاطر بورس تحصیلی سپاه هم توی براون درس خونده توی خلیج خدمت کرده ، بعدش هم رفته تا تا تبدیل به این پسر پولدار دموکرات بشه

Sylvia browne est une exception car c'est la seule voyante professionnelle dans le monde entier qui a accepté notre défi.
سیلویا برون به این خاطر یه استثنا بود که او تنها زنِ احضار کنندهی روحِ حرفهای در دنیا بود که او تنها زنِ احضار کنندهی روحِ حرفهای در دنیا بود که شرکت در برنامهی ما را قبول کرد.

Avec le groupe de Chad à l'université de Brown, je fais régulièrement voler des drones dans le laboratoire plusieurs fois par semaine, depuis chez moi, à 4500 km de là.
به کمک گروه چَد از دانشگاه "براون"، من چندین بار در هفته، پهپادهای مختلف را از خانه ام از حدود ۵٫۰۰۰ کیلومتر دورتر در آزمایشگاهش به پرواز در می آوردم.

Gordon Brown : N'est ce pas ce que nous sommes en train de faire dans le débat sur les changements climatiques ?
بروان: فکر نمی کنید این کاری است که ما در بحث های مربوط به تغییرات آب و هوای کره زمین انجام می دهیم؟

Et donc actuellement, Lucy Brown et moi, la neurologue du projet, étudions les données des sujets qui ont été placés dans la machine juste après avoir été largués.
خب، حالا، لوثی براون و من، متخصصین مغز شناسی پروژه مون، داریم اطلاعات آدمایی رو بعد از رد شدن از طرفشون و جدایی، داخل ماشین اسکن گذاشتیم بررسی می کنیم.

Effectivement, Mike Brown présente bien une même réclamation dans son analyse de la parution lorsqu'il dit : « Il est difficile de produire un argument convaincant en considérant qu'une boule de glace de 400 km compterait comme une planète, parce qu'elle peut présenter une géologie intéressante alors qu'un satellite de 5 000 km avec une atmosphère massive, des lacs de méthane et des tempêtes furieuses (Titan) ne pourrait pas être mis dans la même catégorie, quel que soit le nom de celle-ci ».
البته مایکل براون درست مانند ادعایی در حین کالبدشکافی اش از بحث میگوید: سخت است که یک برهان استواری ساخت که بگوید یک توپ یخی ۴۰۰ کیلومتری شایستهٔ عنوان سیاره است زیرا احتمالا ساختار زمینشناسی جذابی دارد، در حالیکه یک قمر ۵۰۰۰ کیلومتری با یک جو عظیمی، دریاچههای متان و طوفانهای دیدنی (تیتان) نباید در آن دسته قرار بگیرد، هرچه که آن را بنامید.