cheat oor Persies

cheat

werkwoord, naamwoord

(intransitive) To violate rules in order to gain advantage from a situation.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

گول زدن

werkwoord

They cheated us both because it was necessary.
اونا جفت ما رو گول زدن چون لازم بود.

فریب

naamwoord

Screams within the crack from scores of cheated demons.
جیغهایی درون شکاف از دستههای شیاطین فریب خورده را میشنوم.

شیاد

naamwoord

as they are all impostors, cheats, and schemers.
زیرا اعراب مغربی همه دروغ گو و شیاد و متقلبند،

اغفال کردن · تقلب کردن · فریب دادن · مغبون کردن · گوش بریدن · تقلب · متقلب · کلاهبرداری · جرزن · شید · قال گذاشتن، غال گذاشتن، به فریب ترک کردن و تنها گذاشتن، کسی را سر کار گذاشتن · نادرستی · دغل · نادرست · شطرنج · آورندیدن · دغلکار · کنوریدن · گراشیدن · گریسیدن · گوشبری · کلاهبردار · (خودمانی - با on) خیانت کردن به همسر یا معشوقه · (در مسابقه یا امتحان و غیره) تقلب کردن · (مال کسی را) خوردن · (گیاه شناسی) رجوع شود به chess · آدم متقلب · آورند · جر زدن · خر کردن · دغلکاری کردن · شید آوردن · نادرستی کردن · نیرنگ زدن · کلاهبرداری کردن · گوش بر · گوش بری کردن · گول زن · گول زنی

Soortgelyke frases

cheating
تقلب · دزدی

cheat sheet
برگه تقلب

voorbeelde

as my fellow servant had gone to a neighbour's, to be removed from the sound of our 'devil's psalmody,' as it pleased him to call it. I told them I intended by no means to encourage their tricks: but as the prisoner had never broken his fast since yesterday's dinner, I would wink at his cheating Mr. Hindley that once.
من گفتم که به هیچ وجه حاضر نیستم در شیطنتها و بازیگوشیهای آنان شریک باشم، ولی چون هیتکلیف از شب پیش تا آن موقع چیزی نخورده بود راضی شدم او را در آشپزخانه جای دهم به شرط آنکه همان یک دفعه باشد و هیت کلیف از آن پس بر خلاف دستورات آقای هیندلی کاری نکند.

You may cut off my head if he has not let you in for something and if he is not trying to cheat you again.
هرگاه او تاکنون شما را نفریفته و قصد نداشته باشد بیشتر شما را گول بزند سر خود را خواهم داد

Except he says it's not cheating.
البته خودش میگه خیانت نمی کنه

You're a little cheat, madam
تو یک خانم کوچولوی حقهبازی!

Live with the cheating, and whatever man you think you are is eaten away, day by day.
با خیانتش کنار بیای... اونوقت مردی هستی که هرروز داره خودشو میخوره

In one study, they told us they would probably cheat the next time instead of studying more if they failed a test.
در یک پژوهش، آنهابه ما گفتند که احتمالا بار دیگر اگر مردود شوند، برای حل مشکل خود به جای مطالعه بیشتر تقلب خواهند کرد.

He's cheating me.
سرم کلاه گذاشته

before Orlando cheated so grossly that even he could be deceived no longer.
آنقدر تقلب ارلاندو ادامه یافت که حتی دوک هم دیگر فریب نخورد.

You hate me, I cheated on you, but...
تو ازم متنفری من بهت خیانت کردم ولی

It seems like magic or cheating, but actually, it's just quantum physics in action.
انگار جادو است یا تقلب، اما در واقع، عمل کردن فیزیک کوانتوم است.

To cheat his impatience Philip began to teach himself Spanish, and in the deserted sitting room in Harrington Street he spent an hour every evening doing Spanish exercises and puzzling out with an English translation by his side the magnificent phrases of Don Quixote.
فیلیپ برای اینکه حوصلهاش سر نرود، خواندن و آموختن زبان اسپانیایی را آغاز کرد و در آن اتاق خلوت خیابان هرینگتن هر شب یک ساعت از وقتش را به خواندن زبان اسپانیایی و تمرینات مربوطه میگذراند و با یک ترجمه انگلیسی که از کتاب دنکیشوت در کنار داشت روی جملات زیبای آن به غور و اندیشه میپرداخت.

Other people I would tempt to cheat.
اما بقیه افراد را وسوسه میکردم به اینکه تقلب کنند.

These bots or computer programs are used often in online poker situations as either legitimate opponents for humans players or a form of cheating.
این رباتها یا برنامههای کامپیوتری اغلب در موقعیتهای پوکر آنلاین به عنوان حریف قانونی برای بازیکنان انسان یا به عنوان یک نوع تقلب استفاده می شودند.

I cheated on Ed.
من به اِد خیانت کردم

you were looking at my tags. youre cheating, you know
تو داشتي پلاك‌هاي من را مي‌ديدي

I'm not sure if my ethics teacher would love if I cheated on my essay.
مطمئن نيستم معلم اخلاقياتم دوست داشته باشه من مقالم رو از جاي ديگه بردارم.

'No cheating on Bowie. "
به بوي خيانت نميکنم ". "

Like what, a cheating husband of my own?
مثلا یه شوهر خائن داشتم ؟

Moreover, an honest person is someone with integrity who does not cheat his fellowman.
از این گذشته فردی است دارای کمال اخلاقی که از تقلب و کلاهبرداری امتناع میورزد.

Did you cheat on him?
بهش خيانت کردي ؟

unless my eyes are cheated by some spell
مگر اينکه چشمام. طلسم شده باشند

or else you wouldn't have cheated me so many years into the notion that Linton lived a long way from here.
وگرنه طی این چند سال این طور مرا گول نمیزدی و نمیگفتی لینتون در شهر دیگری زندگی میکند.

you cheated me
تو من را فریب دادی

He cheated on you with my friend!
پدر با دوست من بهت خيانت کرد

and did Jurgis think that they were trying to cheat them?
آیا واقعا یورگیس فکر نمیکرد که آنها دارند سرشان کلاه میگذارند؟