churchgoer oor Persies

churchgoer

/ˈtʃɜːtʃˌgəʊə/ naamwoord

One who regularly goes to church; a practicing Christian.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

مذهبی

adjektief

کسی که مرتب به کلیسا می رود

کلیسا رو

voorbeelde

Even more significant, churchgoers in the Southern Hemisphere tend to be much more traditional than those in the Northern Hemisphere.
نکتهٔ مهم این است که اعضای کلیساهای نیمکرهٔ جنوبی به وضوح از اعضای کلیساهای نیمکرهٔ شمالی مذهبیتر و سنتیترند.

Thus, many churchgoers are hardly aware that the true God to whom Jesus directed his prayers is a Person with a name —Jehovah.
پس میتوان نتیجه گرفت که بسیاری از مسیحیان پی نبردهاند که عیسی به نام خدا، یَهُوَه دعا میکرد.

For example, few Western Europeans are churchgoers, although most say that they believe in God.
برای مثال، با این که بسیاری از مردم اروپای غربی به وجود خدا اعتقاد دارند اما تعداد کمی به کلیسا میروند.

9 On the other hand, Christendom deserves the coming destruction for contributing to the spiritual illiteracy common among churchgoers and for its manifest hatred of God’s name.
۹ از سوی دیگر، جهان مسیحیت مستحق هلاکت است چون اعضای کلیسا را در تاریکی روحانی قرار داده و از نام خدا نفرت داشته است.

While Christendom’s theologians, missionaries, and churchgoers continue to grapple with the gathering storm of controversy in their churches, true Christianity is flourishing worldwide.
در حالی که علمای علوم الٰهیات، میسیونرها و اعضای کلیساهای جهان مسیحیت هنوز درگیر مباحثات و مجادلات کلیساهایشان هستند گسترش جهانی مسیحیت حقیقی همواره ادامه دارد.

For instance, many churchgoers are shocked that clergymen who have abused children sexually have officially been tolerated by some churches.
برای مثال، بسیاری از کسانی که به کلیسا میروند با حیرت و ناباوری مشاهده میکنند که بعضی از کلیساها کشیشانی را که از کودکان سوءاستفادهٔ جنسی نمودهاند رسماً توبیخ نکردهاند.

16 However, you may know of churchgoers who openly practice sin, perhaps even receiving special honors in their church because of their wealth or prominence.
۱۶ با این حال ممکن است کلیساروهایی را بشناسید که آشکارا دست به گناه میزنند، شاید حتی به دلیل ثروت یا موقعیتشان از امتیازات ویژهای نیز در کلیسای خود برخوردار باشند.

and it was necessary to deal only with churchgoers
و معامله کردن با کلیسا روندگان ضروری بود

I've never been much of a churchgoer, but I thought this was a good way to make it official.
من خيلي اهل کليسا رفتن نبودم ولي فکر کردم اين راه خوبيه تا اينو رسمي کنم

You knew that your family doctor was the father of two teenage boys, that he quit smoking a few years ago, that he says he's a regular churchgoer, but you see him twice a year: once at Easter and once when his mother-in-law comes to town.
شما می دانستید که پزشک خانواده شما پدر دو پسر نوجوان است، و او چند سال قبل سیگار را ترک کرد، و می گوید که منظم کلیسا می رود، اما شما او را سالی دو بار می بینید: یک بار ایستر و یک بار وقتی مادر زن او به شهر می آید.

Why, even if the immorality of those churchgoers were only at the average level, would that not be proof that their form of worship was powerless?
البته، حتی اگر فساد اخلاقی در اشخاصی که کلیسارو هستند فقط در سطح متوسط باشد، آیا این ثابت نمیکند که نوع پرستش آنها ضعیف است؟

11 How much concern and fear churchgoers would have been spared if they had known the simple Bible truth: “The soul that is sinning—it itself will die,” not suffer in hellfire!
۱۱ چقدر از نگرانی و ترس مؤمنان کاسته میشد، چنانچه از این حقیقت سادهٔ کتاب مقدس با خبر بودند که میگوید: «هر کسیکه گناه ورزد او خواهد مُرد،» یعنی عاقبت چنین شخصی فقط مرگ است، نه افکنده شدن در آتش جهنم!

In Malawi an ardent churchgoer named Lobina was displeased when her daughters began to study the Bible with Jehovah’s Witnesses.
در مالاوی زنی به نام لوبینا که یک کلیساروی سرسخت بود، وقتی فهمید که دخترانش با شاهدان یَهُوَه، کتاب مقدس را مطالعه میکنند، عصبانی شد.

12 Jehovah’s Witnesses today are not passive churchgoers.
۱۲ شاهدان یَهُوَه برخلاف پیروان کلیساها پرستندگانی فعال میباشند.

“It was evangelical churchgoers who sometimes questioned the public activism of their clergy,” said a Christian Century article on political theology.
در روزنامهٔ کریستیان سنچری در مقالهای در خصوص تلفیق سیاست و مذهب میگوید: «برخی از پیروان کلیسای انجیلی فعالیت سیاسی کشیشان خود را زیر سؤال بردهاند.»

Churchgoers have even gone to war against fellow believers of another nation.
اعضای کلیساها حتی با همایمانان خود از ملیتی دیگر میجنگند.

An appalling Bible illiteracy exists among churchgoers because their ministers feed them worldly philosophies.
یک بیاطلاعی اسفناکی در مورد کتاب مقدس بین کسانی که به کلیسا میروند وجود دارد، زیرا خادمان آنها، آنان را با فلسفههای دنیوی تغذیه میکنند.

You could trust Miss Foote with the church decorations, but not with the Mothers or the Sunday School, because, though a regular churchgoer, her orthodoxy was suspect.
شما میتوانستید کارهای مربوط به تزئینات کلیسا را به عهده خانم فوت بگذاید ولی امور مادران یا مدرسه روز یکشنبه را نمیشد به او محول کرد زیرا با وجودی که از نمازگزاران دائمی بود اما پایداری اعتقاداتش مشکوک به نظر میرسید.

But after many decades of effort, few churches have amalgamated into one, and churchgoers are still divided on such questions as evolution, abortion, homosexuality, and the ordination of women.
اما بعد از دهها سال تعداد کمی از کلیساها با هم ادغام شدند و اعضای جهان مسیحیت هنوز در مورد تئوری تکامل، سِقط جنین، همجنسبازی و دادن مقام کلیسایی به زنان اختلافنظر دارند.

6 Softening church doctrine so as not to offend modern sensibilities may help some to avoid unpopularity, but it leaves millions of sincere churchgoers wondering what to believe.
۶ ملایم کردن عقاید کلیسایی به این منظور که طبع نازک و امروزی مردم را نرنجاند، البته ممکن است به بعضی کمی محبوبیت داده باشد، لیکن از طرفی باعث شده است که میلیونها نفر از پیروان صادق کلیسا دیگر ندانند کدام عقیده را باور کنند.

This word is well-known to most churchgoers in Christendom.
در جهان مسیحیت، این واژه برای اکثر اشخاصی که به کلیسا میروند کاملاً آشناست.

(Hebrews 13:4) Sex before marriage may not be a sin in the view of liberal clergymen and churchgoers, but it is a serious sin in God’s eyes!
(عبرانیان ۱۳:۴) داشتن رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج، شاید از نظر روحانیون و کلیساروهای سهلانگار گناه محسوب نشود، اما از دید خدا گناهی جدیست!

Most churchgoers are taught that their ultimate destiny is heaven, not life in an earthly paradise.
به اغلبِ کسانی که به کلیسا میروند تعلیم داده میشود که در نهایت، زندگی آنان در آسمان است، نه بر بهشت روی زمین.

He's no crazier than millions of churchgoers.
از ميليونها آدمي که ميرن کليسا ، ديوونه تر نيست

12 Many churchgoers are blinded by tradition.
۱۲ در کلیساها نیز حقایق کتاب مقدّس زیر انبوهی از آیین و رسوم مدفون شده است.