hairball oor Persies

hairball

naamwoord

A small wad of fur or mass of hair formed in the digestive system of a cat or other animal, from hair ingested while grooming.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

موی گوی (توپی از مو که معمولا در معده ی حیواناتی مانند گاو و گربه که خود را می لیسند جمع می شود)

گلوله ی مو

voorbeelde

The man who could look at a cat and make it puke up hairballs.
اومردی بود که اگر به گربهای نگاه میکرد، گربه تمام محتویات معدهاش را بالا میاورد.

Hello, hairballs.
سلام ، پشمالوها.

Somebody's gotta take care of you, you big hairball.
يکي بايد از تو مراقبت مي کرد ، چاق پشمالوي گنده. اوه!

You could save us from the hairball.
مي توني ما رو از شر گلوله ي مو هم خلاص کني

More like coughing up hairballs.
بيشتر شبيه اينکه داره سرفه ميکنه

And who's this little hairball?
و اين کوچولوي زيبا کيه ؟

or will it just be a death hairball
يا به نظرت مرگ يک چيز مسخره است

hello, hairballs
سلام ، پشمالوها