mistress oor Persies

mistress

/ˈmɪstrɪs/ werkwoord, naamwoord

a woman, specifically one with control, authority or ownership

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

بانو

naamwoord

woman of authority

And now he's gone an shot the mistress!
و حالا اسلحه دستش گرفته و به بانو شلیک میکنه.

شهبانو

naamwoord

woman of authority

معشوقه

woman in extramarital relationship

Never fear that I wish to lure you into error to make you my mistress.
هرگز نترس از این که من بخواهم تو را فریب بدهم و تو را معشوقه خودم کنم.

خانم · دلبر · جانان · عاشق · دلدار · صاحب · ارباب · کدبانو · رئیس · رفیقه · سرکارخانم · موله · سرپرست · (بیشتر در انگلیس) خانم معلم · (زن) آموزگار · (زن) مدیر · خانم سرخانه · خانه دار · دلدار M( -6 بزرگ - مهجور - عنوان که پیش از اسم آورده می شد) خانم · رئیس خانه · علیا مخدره · نماد زن یا شهبانو که در زمینه ای سرآمد است

Mistress

naamwoord

(archaic) Used as the title of a married woman before her name. Now used only in the abbreviated form Mrs .

voorbeelde

If it had been represented as occurring between a gallant and his mistress it might pass;
باز اگر فرض این ماجرا بین فاسقی بود و معشوقی، چیز کی بود،

'that I disapprove of your preferring such company as Mistress Peggotty
فقط به تو بگویم، من از اینکه تو معاشرت یک کلفت را بر هم نشینی با ما ترجیح میدهی بسیار ناخشنودم

Perhaps convinced that her pregnancy made her more important than Sarah, Hagar began to despise her mistress.
بارداری هاجر باعث شد که خود را برتر از سارا بداند و او را خوار شمارد.

Will found his places and looked at his book as if he had been a school mistress
ویل همچون خانم معلمی کتابش را برای پیدا کردن سرودهای آن روز ورق میزد و چشم به آن میدوخت،

It was the first time Shannon had met the well built woman who was his friend's mistress
این اولین باری بود که او مترس خوش هیکل دوستش را میدید

mistress boleyn is reading our fortunes
خانم بولين آينده‌ي ما را مي‌خونه

What is this, mistress housekeeper?
ای کدبانوی محترم، ترا چه میشود؟

Physically, he just lives here because his mistress refuses to care for him.
از نظر فيزيکي هنوز با هم زندگي ميکنيم چونکه معشوقه اش مخالفت کرده ازش مراقبت کنه

It is the young lady who is the mistress of this house.
این ماد مو ازل است که صاحب خانه است.

The smiling mistress of the little girls who went to bed because of hunger had her get onto the dining room table
خانم رییسهی متبسم دخترکان نوجوان فاحشه که صرفاً برای سیر کردن شکم خود دست به خودفروشی میزدند، به او کمک کرد تا خود را به آشپزخانه برساند و روی میز آنجا بخوابد.

Settle down with Zogu's mistress in the witness protection program?
با معشوقه زوگو براي برنامه حمايت از شاهدين کنار بيايم ؟

all those afternoons he was pretending to slope off and roger his mistress like a decent chap
تمام اون بعداز ظرها وانمود به سقوط ميکردي و راجر همکارت شبيه به يک مرد نجيب

I got this from Mistress Shaw.
. من اينو از خانم " شاو " گرفتم

Accustomed to the care of their mistresses when they were ill in slave days, they did not know how to nurse themselves or their sick.
در روزهای گذشته وقتی مریض میشدند مورد مراقبت شدید اربابان و بانویانشان قرار میگرفتند ولی اکنون نمیدانستند چه بکنند، کسی نبود که از آنان مراقبت کند.

Because you have finical poppets of mistresses who hide under the bed when you put on a big voice, forsooth!
چون شما مترسهای سلیطه خاک بر سری دار ین که تا صداتونو کلفت میکنین یا چپ نی گاه میکنین میرن پشت تختخواب قایم می شن،

Do you think that Albert has a mistress?
فکر مي کني آلبرت معشوقه داره ؟

Then the difficulties of love making seen in the distance made him by contrast think of his mistress.
آنگاه، توده شدن خاطره خوشیها بر روی هم و یادآوری دورنمای آنها رود لف را بر اثر تناقضی به یاد معشوقهاش ویرژینی انداخت.

Yes, mistress.
بله ، خانم.

Ha. " Never take the mistress if you can get the maid " is how he puts it.
" اگه میتونی با یه پیشخدمت باشی هیچوقت سراغ یه زن با کمالات نرو " اون اینجوری میگه

mistresses of noblemen in the imperial city
معشوقه نجیب زاده هایشهر امپراطوری می شین

Yes,' she went on, become your mistress, and complete the ruin of..'
آنا ادامه داد: بله، معشوقهی تو بشوم و باعث نابودی کامل...

Mrs.Goddard was the mistress of a School
خانم گادارد مدیریت مدرسه بود...

Have you seen my mistress?
خانم مرا ديده اي ؟

she was gone, doubtless, with all her keys to wait upon her mistress.
بیشک با تمام کلیدهای خود رفته بود تا به بانویش خدمت کند.

I won't be your mistress, I'll be faithful to you, I'll be your slave, I'll work for you.
من تنها معشوقهٔ تو نخواهم بود بلکه زن وفادار و کنیز تو خواهم شد و برای تو کار خواهم کرد.