sweeten oor Persies

sweeten

werkwoord

(transitive) To make sweet to the taste; as, to sweeten tea.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

شیرین کردن

werkwoord

شیرین شدن

werkwoord

(بازرگانی) شرایط پیشنهادی را مساعد کردن

(زمین یا معده وغیره) اسید زدایی کردن · (نادر) آرام کردن · تسکین دادن · خرسند کردن · خوشایند کردن · خوشبو کردن · دل کسی را به دست آوردن · دلجویی کردن · راضی کردن · شکرین کردن · شیرین کام کردن · ضد اسیدی کردن · مطبوع کردن · چرب تر کردن

Soortgelyke frases

sweetener
(به ویژه مواد مصنوعی مانند ساخارین) شیرین ساز · شیرین کننده · شیرین گر

sweeteners
استويوزيد · توماتين · جايگزينهاي قند · شیرینکنندهها · پريلارتين

sweetening
شیرین ساز · شیرین سازی · شیرین کننده · شیرین گر · شیرین گری

artificial sweeteners
اسسولفام · ساخارين · سيكلاماتها · شيرينكنندههاي ساختگي · شیرینکنندههای مصنوعی

synthetic sweeteners
اسسولفام · ساخارين · سيكلاماتها · شيرينكنندههاي ساختگي · شیرینکنندههای مصنوعی

voorbeelde

That sweetens the deal.
. شیرینیِ کار به همینه

Dietary causes account for about 12% of gout, and include a strong association with the consumption of alcohol, fructose-sweetened drinks, meat, and seafood.
عوامل وابسته به رژیم غذایی حدود ۱۲٪ از موارد ابتلا به نقرس را شامل میشود، و ارتباطی خاص با مصرف الکل، نوشیدنیهای حاوی فروکتوز، گوشت و غذاهای دریایی دارد.

Coca-Cola announced intentions to release stevia-sweetened beverages in late December 2008.
کوکاکولا اعلام کرد که قصد دارد تا نوشیدنیهای شیرینشده با استیویا را از اواخر دسامبر ۲۰۰۸ روانه بازار کند.

The European Union approved stevia additives in 2011, while the people of Japan have widely used stevia as a sweetener for decades.
اتحادیه اروپا، استیویا را در سال ۲۰۱۱ میلادی پذیرفت و در ژاپن، این ماده سالهاست که بهعنوان شیرینکننده مورد استفاده بودهاست.

The first commercial stevia sweetener in Japan was produced by the Japanese firm Morita Kagaku Kogyo Co., Ltd. in 1971.
نخستین شیرینکنندهٔ تجاری استیویا در ژاپن، توسط «شرکت موریتا کاگاکو کوگیو» در سال ۱۹۷۱ عرضه شد.

Why don't you consider her as something to sweeten the deal?
مي توني براي شيرين کردن معامله روي اون حساب کني.

You're gonna need to sweeten the pot.
سيبيلم بايد چرب تر بشه.

all the perfumes of arabia could not sweeten this little hand
تمام عطرهاي شيرين عربستان هم نميتونند اينن دست كوچك را شيرين كنند

Produced in Switzerland by MCM Klosterfrau Vertriebsgesellschaft, Assugrin was the main table sweetener in West Germany.
آسوگرین در سوئیس، توسط شرکت سوئیسی MCM Klosterfrau Vertriebsgesellschaf تولید میشد و به عنوان شیرینکنندهای رایج در آلمان غربی استفاده میشد.

You want to know what's in your sweetener?
می خوای بدونی توی شیرین کننده قهوه ت چیه ؟

Then he sweetened the command with a plea:
بعد از تحکم رفتارش کاست و با لحنی شیرین و التماس آلود گفت:

They are healthy and neat and tidy, clean in body and mind: all their lives are sweetened with the scent of good bread, and lavender, and integrity, and kindness.
یک برازندگی سالم، یک پاکیزگی جسمی و روحی: عطر نان خوب واسط و خدوس، عطر راستی و مهربانی.

The heat seemed to sweeten the smell.
به نظر میرسید گرما عطر او را دل انگیز تر میکرد.

There, take some more barley sugar to sweeten your temper.
قدری دیگر از این آب نباتها بخور تا خلق خوشی پیدا کنی.

Mashed Lima beans, cocoa powder, a little sweetener.
، پوره ي لوبيا پودر کاکائو با يه ذره شکر

He took the President's sweetener packet off the table.
اون بسته ي شکر رئيس جمهور رو برداشت.

she was eminently a woman calculated to soothe and sweeten the life of any man;
و چون دشمن تظاهر و خودنمائی بود همه میدانستند که نه تنها برای شوهر خود تولید تشویش و اشکال نخواهد کرد بلکه ممکن است زندگی او را شیرینتر و آرامتر سازد.

The sweet desserts include sweetened yogurts, Payesh, Jorda and different kinds of sweetmeats.
منوی غذای عروسی معمولا شامل غذاهایی مانند، پلو, بریانی, مرغ سرخ شده, قرمه, کباب, رزالا وبرهانی است.

The protein is often used primarily for its flavour-modifying properties and not exclusively as a sweetener.
اما این پروتئین اغلب در درجه اول برای طعم دهندگی و نه منحصراً به عنوان شیرینکننده استفاده میشود.

Enjoy you the frozen, sweetened bovine secretion... as we take this short flight to Happy Humanstown.
ميتونيد تو حين پرواز به سمت سرزمين شاد آدم ها... از اين فرآورده يخي و شيرين گاوي تون لذت ببريد.

I may have a way to sweeten the deal.
من يه پيشنهاد دارم براي اينکه قرار کاريتون بهتر شه.

On a noonday in mid November, they all sat grouped about the dinner table, eating the last of the dessert concocted by Mammy from corn meal and dried huckleberries, sweetened with sorghum.
در ظهر یکی از روزهای نیمهی نوامبر، همه پشت میز غذاخوری نشسته بودند و آخرین قاشقهخای دسر را که مامی از ذرت، تمشک و شیرهی قند درست کرده بود میخوردند.

sweetened with such a wildwood charm as that
که از لطف جنگل شیرین شده بود

The formula is available in both 3:1 and 4:1 ratios, either unflavoured or in an artificially sweetened vanilla flavour and is suitable for tube or oral feeding.
این ترکیب همچنین در نسبتهای کتوژنیک ۳:۱ و ۴:۱ و در انواع بیطعم یا مزهٔ وانیلی شیرینشده توسط شیرینکنندههای مصنوعی در دسترس و برای تغذیهٔ لولهای یا دهانی مناسب است.

it is the less surprising that the probability of a transient earthly bliss for other persons had not a potently sweetening effect.
چه جای شگفتی که دورنمای خوشبختی ناپایدار دنیوی دیگران نمیتوانست برای او طعم شیرینی داشته باشد