that oor Persies

that

/ðæt/, /ðət/ naamwoord, bywoord, samewerking, voornaamwoord

Connecting noun clause (as involving reported speech etc.); introducing a subordinate noun clause. [from 9th c.]

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

آن

bepaler, voornaamwoord

that thing

Tom claimed that he didn't know his beach house was being used for illegal activities.
تام ادّعا کرد که نمیدانسته خانهی ساحلی اش برای فعالیتهای غیرقانونی استفاده میشده است.

که

samewerking

connecting a noun clause

Marriage is a dinner that begins with dessert.
ازدواج مانند شامی است که با دسر شروع میشود.

كِه

which

اون · ân · كه · اینکه · آنها · چه · آنکه · آنقدر · کاش · کاشکی · (اشاره به شخص یا چیز) آن · (جمع) آنان · آن مقدار · آن همه · از اینکه · ای کاش · برای آنکه · به آن - · به آن حد · تا آنکه · تا اینکه · چه می شد اگر · که (معمولا می توان بدون تغییر دادن معنی جمله آن را حذف نمود) · که آن را · که او را · که در آن · که در آن هنگام

That

Soortgelyke frases

He noticed even the smallest things in life that most of us take for granted like the color of the sky and the flowers that bloom inthe spring.
او حتی به کوچکترین چیزهایی در زندگی پی برد که اکثر ما مانند رنگ آسمان و گلهایی که در بهار شکوفا می شوند ، قدر آن را نمی دانیم. · او حتی به کوچکترین چیزهایی در زندگی پی برد که اکثر ما مانند رنگ آسمان و گلهایی که در بهار شکوفا می شوند ، قدر آن ها را نمی دانیم.

that's it
همین · همین است · همین بود

It is noted that
لازم به ذکر است

You do understand that?
متوجهی؟

I have no hope in that
چشمم آب نمی خورد

since this implies that only one of them has been chosen to finally conform
همانطوری که این نشان میدهد فقط یکی از آنها برای مطابقت نهایی انتخاب میشود

Maya has a moderate learning curve with its set of tools that are more expressive whereas, with Blender, it may seem daunting when first trying to grasp the subjects.
مایا به دلیل داشتن مجموعه ابزار های فراوان خود قابلیت یادگیری ساده تری دارد در حالیکه وقتی برای اولین بار در بلندر به دنبال یادگیری مطلبی باشید ممکن است کمی سردرگم شوید

That said
با این حال

seeing that
چون

voorbeelde

we could look into that. yeah
ميتونيد يک نگاهي بهش بندازد. خيله خب

youre right, that was dumb. so, what kind of music
حق داري احمقانه بود خب پس چه موسيقي

That's not acceptable.
اصلا قابل قبول نیست

Well, here the other day I wentinto a store back home and asked to see a suit, and the fellow yanks outsome hand me downs that, honest, I wouldn't put on a hired man.
دیروز تو شهرمان رفتم توی یک فروشگاه و خواستم یک دست کت و شلوار را مظنه کنم، یارو یک چیز بنجلی را انداخت جلو من که باور کنید که هیچ نوکر در خانهای خاضر نیست تنش کند.

We still have an opportunity to not only bring the fish back but to actually get more fish that can feed more people than we currently are now.
هنوز این فرصت را داریم نه تنها ماهیها را برگردانیم بلکه ماهی بیشتری هم بگیریم تا آدمهای بیشتری تغذیه شوند در مقایسه با وضعیت حال حاضر.

And we'll create a network of companies and entrepreneurs who've created innovations that can save lives and help them connect to workers like Musu, so she can help better serve her community.
شبکهای از شرکتها و کارآفرینان تشکیل خواهیم داد که نوآوری آنان باعث نجات جان انسانها شده و به آنان کمک خواهیم کرد با بهورزانی مانند موسو مرتبط شوند، تا او بتواند بهتر به جامعه خود خدمت کند.

7, 8. (a) What evidence is there that God’s people have ‘lengthened their tent cords’?
۷، ۸. الف) چه گواهی بر این وجود دارد که قوم خدا ‹طنابهای خود را دراز کرده است›؟

she probably knows things that strasser would like to know
ممکنه چیزایی بدونه که برای اشتراسر جالبه

We know George Mellis was at the house that night, but his wife swears she never saw him.
ما میدانیم که جورج ملیس ان شب در خانه بوده، اما همسرش قسم میخورد که اصلا جورج را ندیده است.

Just like that?
به همین آسونی ؟

That I'd get what I deserved.
و به چیزی که حقمه میرسم

' 'Ha, ha! you are playing off your pride against your stomach! That sort of heroism doesn't sit well on you,' she said.
او به من چنین گفت: میخواهی عزت نفست را به من نشان بدهی ولی این چیزها بت و نیامده است.

for he hardly hid from them his opinion that the best thing for them to do was to give up music altogether.
زیرا چنان که باید ازایشان پنهان نمیداشت که بهتر است به کار دیگری جز موسیقی بپردازند.

Koch recognised the jewel case and gave the name of the owner, who proved conclusively that it was his.
کخ آن را شناخت، نشانی گرو دهنده را هم داد و صاحب گوشوارهها نیز ثابت کرد که این اشیا متعلق به اوست.

Well we need money to experiment with that, to get those tools in there.
بالاخره ما پول نياز داريم كه با اون آزمايش كنيم، و ابزارهاى لازم رو فراهم كنيم.

You are going to stay as far away from that woman as possible.
تو تا جايي که ميوني ازش دور ميموني

There's nothing more that can be accomplished here.
ديگه بيشتر از اين کاري نميشه کرد

We're gonna watch her, make sure that her pressure doesn't drop again, but, yes, she's going to be okay.
بايد مواظبش باشيم ، حواسمون باشه فشارش دوباره افت نکنه

Compuscan is a South African credit bureau that provides consumer and commercial credit information within South Africa and other African nations.
شرکت Compuscan یک مرکز اعتبارسنجی در آفریقای جنوبی است که اطلاعات اعتباری مصرفکنندگان را در آفریقای جنوبی و سایر کشورهای آفریقایی تهیه میکند.

Or Malcolm's underneath all that.
یا اینکه مالکوم زیره اونا دفن شده

I don't believe that ignorance is bliss.
من اعتقاد ندارم که جهل سعادت میاره.

That's exactly why they should still be clean.
دقیقا به همین خاطره که باید هنوز بدون مشکل باشن.

but that apparition had been full of love, not hate.
گرچه ظهور او با نفرت نبود، سراپا عشق بود.

That's your plan?
نقشه ت اينه ؟

He acknowledged the truth of it all, and said that business with his steward had occasioned his coming forward a few hours before the rest of the party with whom he had been travelling.
آقای دار سی تصدیق کرد، اما توضیح داد که کاری با مباشر خود داشته و همین باعث شده چند ساعتی زودتر از بقیه همسفرانش به اینجا بیاید.