pluma oor Persies

pluma

/ˈplu.ma/ naamwoord vroulike

boligrafo para escribir

Vertalings in die woordeboek Spaans - Persies

قلم

naamwoord

dispositivo usado para entintar una superficie con el propósito de escribir o dibujar

Aquí hay otra. Es también una pluma de mar.
این یکی دیگر است، این نیز یک قلم دریایی است.

پر

naamwoord

estructura de cobertura corporal de las aves

Miren eso. Esa preciosa pluma en el embrión.
حالا به این نگاه کنید. این پر زیبا در این در جنین وجود دارد.

خودکار

naamwoord

Utensilio, generalmente tubular, que contiene tinta y que es utilizado para escribir o dibujar signos.

Así que no puedes tener tus plumas ni tus barritas de fibra, gran asunto.
نمیتونی خودکار و بیسکوئیتتو اینجا داشته باشی ، حالا مگه چیه.

جن · دسته · ساحره · سیگار · پر وبال · پروبال · پری

Soortgelyke frases

enfermedad pico y pluma psittacides
بيماري برنا · بيماري منقار و پر طوطيان · بيماريهاي ويروسي · تريستزاي مركبات · ویروسزدگیها

plumas
شهپرها · نرمپر · پرها

pluma de oro
جنس کهور · پروزوپیس

virus enfermed pico pluma psitacina
سيركوويروس خوکی · سیرکوویریده · ويروس بيماري منقار و پر طوطيان · ويروس كمخوني جوجه

harina de plumas
پودر پر

pluma estilográfica
خودنویس

pargo de pluma
ماهي تاتوگ · ماهي كونر · ماهي پوزهخوكي · ماهیان راس

nombre de pluma
نام نویسندگی

voorbeelde

Una pluma en las pelotas y una pluma en el culo.
یه پر روی تخمهات و یه پر تو کونت.

¿Tienes una pluma?
خودکار داري ؟

¿Quieres un masaje de las dos plumas?
ماساژ دو پر میخوای ؟

Usaba una pluma azul, nada relevante.
از يه نوع سوزن خودکار استفاده کرده که لنگه اش وجود نداره

" ahora ve de regreso y recupérate todas las plumas ".
حالا برو و از روی زمین تمام پرهای مرغ رو جمع کن

Dame una pluma.
يه خودکار هم بده

Página 39 del reglamento del Concurso Nacional de Deletreo Pluma Dorada.
، صفحه-ی 39 ، از کتاب طلایی قوانین ملی. " مسابقات " هجی

El resto de plumas de vuelo son negras.
تمامی برگها سیاه هستند.

Plumas al viento
پخش پَر در هوا

Y tal vez si pongo esta pluma a la derecha en el culo a continuación, escribir mi nombre dentro, recordarán?
و شاید لازم باشه که این خودکار رو تا ته بکنم تو کونت... و اسمم رو تو کونت حک کنم تا برای همیشه یادت بمونه.

Una pluma.
يه خودکار

Perdió mi pluma la última vez que se la preste.
تو آخرين خودکار منو گم کردي وقتي که من اونو به تو قرض دادم.

Un pavo, las plumas, es...
اين يه بول... اسنم يه شيپور...

31 También puede distraer mucho al auditorio el que el orador tenga sus bolsillos exteriores cargados de plumas y lápices y otro equipo que se vea claramente.
۳۱ همچنین، چنانچه سخنران جیبهای بیرونی خود را با قلم و مداد و سایر وسایل پُر کرده باشد به طوری که بوضوح نمایان باشد ممکن است حواس حضار پرت شود.

15 En el siglo primero, el imprescindible alimento espiritual procedió directamente de la pluma de los apóstoles y otros discípulos encargados de dirigir la obra.
۱۵ در قرن اوّل تهیهٔ خوراک روحانی اصلی بر عهدهٔ رسولان و شاگردانی که وظیفهٔ تعلیم را بر عهده داشتند بود.

Usaré la pluma de forma correcta...
ميخوام به روش درست از قلم استفاده کنم

No puedo volar sin mis plumas.
بدون پر که نميتونم پرواز کنم

Esta es una pluma de uno de los pájaros más hermosos que tenemos en Kenia, la gallina de Guinea con cresta.
این پر یکی از زیباترین پرندگانی است که در کنیا داریم، مرغ گینهای کاکلدار.

En el fondo, lo que quieres es tener tus plumas perfectas rizadas.
اصلا دوست نداري اين نقابت برداشته بشه

Les dije que me preguntaba por qué los humanos se ponen máscaras o plumas para ocultar su identidad.
من به آنها گفتن همچنان متحيرم که چرا انسان ها نقاب يا پر به خود مي زنند تا هويت شان را مخفي کنند

¿Tiene papel y pluma?
هـی خانم, یه خودکار و یه کاغذ دارید ؟

Imagínense que estuviera acariciando el brazo de sus niños con esta pluma y su cerebro les dijera que lo sintieran como una antorcha caliente.
تصور کنید من میخواستم با این پر به بازوی فرزندتان ضربه بزنم و مغزشان به انها میگفت که این مشعل داغ را احساس کنند

Algunos dinosaurios tenían altas crestas en la cabeza, y otros tenían largas colas de vistosas plumas.
بعضی از دایناسورها تاجهای بلندی بر روی سرشان داشتند و بعضی دیگه پرهای بلند و درازی بر روی دمشان داشتند.

Él nos contó que tiempo atrás, mientras predicaba, una multitud enfurecida le había dado una paliza y lo había cubierto de brea y plumas.
او تعریف کرد که یک بار در حال موعظه کردن گروهی به او حمله کردند، او را زدند، بعد روی بدنش قیر مالیدند و پَر چسباندند.

Cuando respondes mal, uso la pluma roja.
وقتي کارت رو بد انجام بدي از خودکار قرمز استفاده مي کنم