(تعهد یا مسئولیت و غیره) انجام نشده oor Engels

(تعهد یا مسئولیت و غیره) انجام نشده

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

arrears

naamwoord

Soortgelyke frases

انجام شده توسط خود شخص
self-inflicted

(انگلیس - عامیانه - کسی که برای انجام کارهای بدنی و خر کاری اجیر شده است) خرکار
dogsbody

(پزشکی) آزمایش دیکی (که سابقا برای تشخیص مصونیت یا حساسیت نسبت به بیماری مخملک انجام می شد)
dick test

عذرخواهی شوخطبعانه از بازی با کلمات که بهصورت عمدی یا اتفاقی انجام شده
pardon the pun

(کنایه آمیز) انجام شده با کوشش زیاد و نتیجه ی بد
laborious

(انجام شده با بی توجهی و برای انجام وظیفه) سرسری
perfunctory

(وابسته به یا انجام شده در زیر دریا) زیردریایی
underwater

هزینه ی بودجه شده ی کار انجام شده
Budgeted Cost of Work Performed

(نوشته شده یا انجام شده) کمی پیش از مرگ
antemortem

voorbeelde

اما نکته قابل توجه این بود که هیچکدامشان تا به حال در این مقیاس انجام نشده بودند.
But what was also interesting was that none of them actually scaled.

اون نميتونه انجام نشده باشه
lt cant be undone

مذاکرات وجود دارند اما معامله هنور انجام نشده.»
Negotiations exist, but a deal has yet to be done."

این کار تاکنون در آمریکا انجام نشده است.
We have yet to do this in the United States.

این است آنچه که من انجام نشده است.
It's not what I do.

توافق مالکان برای تهیه اسب هنوز به طور کامل انجام نشده بود،
Arrangements had not yet been completed for obtaining the full quota of horses

این مکالمه هرگز انجام نشده.
This conversation never happened.

ولي قرباني کردن انجام نشده
But it wasn't a sacrifice.

حالا ما ميدونيم که اين کار انجام نشده
weve since found out thats just not true

هرگز قبلا چنین کاری انجام نشده بود
It had never been done before.

به خاطر مشکلات اقتصادی روسیه، هیچ گونه پشتیبانی یا بیمهای در مورد زیوزدا انجام نشده بود.
Due to Russian financial problems, Zvezda was launched with no backup and no insurance.

هنوز هيچ عقدي چيزي هم انجام نشده
And there hasn't been any engagement too.

هیچ چیزی به خواست او انجام نشده بود.
not his nothing had gone the way he thought it would, nothing.

ريچارد سال هاست که اين طلسم استفاده نشده و به خاطر يکي سري دلايل خوبي انجام نشده
This spell hasn't been invoked in ages, and for very good reason.

البته، این فقط به منظور همراهی انجام نشده بود.
Of course, this was not done just for the sake of companionship.

هیچیک از این موارد در این مرحله انجام نشده بود.
No fighting took place during this phase.

و هنوز هيچ بررسي انجام نشده هرگز حتي يه استعلام هم صورت نگرفت.
And yet never an investigation. Never even an inquiry.

شاید به خاطر اینکه بازیها انجام نشده بودند.
maybe because no ball games had been played.

کار غیر ضروری در آن انجام نشده!
Not too much attempted!

... دستگیری آقای فیشر توسط پلیس انجام نشده بلکه توسط شورشی ها انجام شده
Mr. Fisher's apprehension was not affected by the police, but rather by vigilantes.

مأموریت من رضایت بخش انجام نشده بود
It was unsatisfactory

فکر کنم خیلی وقت است که چنین ماموریتی انجام نشده است.
I don't think there's been a mission like that in a long time.

... واسه همه ما بهتره که تا وقتي که معامله ما انجام نشده
It'd be best for us all if we didn't leave each other's sight until our business has been transacted.

هنوز انجام نشده
It's not done yet.

چيزهايي وجود دارند که براي. آنها حرکتي انجام نشده است
things are now in motion that cannot be undone