(شخص) بمب انداز oor Engels

(شخص) بمب انداز

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

bomber

adjective noun

Soortgelyke frases

بمب انداز
bombardier

voorbeelde

پس به هر قیمتی که شده از بمب انداز ها محافظت کنید
So, protect the bombers at all cost.

بمب انداز کوفتی رو انداختم
I see the freaking bomber.

شجاع مانند یک سرباز بمب انداز، با جرأت مانند یک مرد متفکر؛
Brave as a grenadier, courageous as a thinker;

اسمش رو گذاشته بمب انداز بالستیک
Guy calls himself the Ballistic Bomber.

" حلقه ارتباطي ممکن با ريچارد ريد ، بمب انداز پاشنه.
" Possible link to Richard Reid, the shoe bomber.

هاورمن به بمب انداز ها دستور حمله داده
Hourman ordered the bombers to strike.

و هنگامی که بمب انداز ماشین برف رو بمان را می کویم.
and when ' 'A bombardier? ' 'Our snow machine.

باشه ؟ بمب انداز قضیه اصلیـه. پس بندازش
The bomber's the main point, so see it.

تراپونتی گونوس میل بازو در بازوی وادبوتکور بمب انداز میاندازد، دامازیپ دست فروش اگر خردهفروشهای پاریس را ببیند خوشوقت میشود.
Therapontigonus Miles could walk arm in arm with Vadeboncoeur the grenadier, Damasippus the second hand dealer would be happy among bric a brac merchants

در واقع او همواره وقتی مردم بمب انداز را به اختراع او نسبت میدهد ناراحت میشود اختراع او مینامیدند ناراحت میشد، چون از نظر اون، فقط خدا میتواند چیزها را اختراع کند.
In fact, he would always get upset when people referred to the bombsight as his invention, because in his eyes, only God could invent things.

این دادگاه تیراندازی سربازان را با عنوان "مرز بی پروایی" خواند ولی ادعای آنها را که آنها با گلوله افراد مسلح و بمب-انداز را مورد هدف قرار دادند را قبول نمود.
It described the soldiers' shooting as "bordering on the reckless", but accepted their claims that they shot at gunmen and bomb-throwers.

متاسفانه اين منو به سمت سه تا "اصل" ديگه سوق ميده که نشانگر اينه که چگونه رسانه در غرب درباره ما به عنوان بمب انداز، ميلياردر و رقاص رقص عربی صحبت می کنه.
Sadly, this leads me to another three Bs that represents how the media in the West talks about us as bombers, billionaires and belly dancers.

غپون مرسی روز نبرد لو دی کنار برتیه ، زیر باران گلوله توپ بود و این همان روز بود که به اطلاع ناپلئون رساندند که برتیه ، هم توپچی بوده است هم سوار هم بمب انداز.
Pontmercy was by Berthier's side in the midst of the grape shot of that day at Lodi which caused Bonaparte to say: Berthier has been cannoneer, cavalier, and grenadier.

این را به شما گفته باشم که این اعتصابیها روی زمین خدا غیر از اینکه یک مشت سوسیالیست بمب انداز و اوباش باشند هیچی نیستند و تنها چاره کارشان هم آن است که با چماق تو سرشان بزنیم!
I tell you these strikers arenothing in God's world but a lot of bomb throwing socialists and thugs,and the only way to handle 'em is with a club!

ادوارد چومبرا می گوید اسباب بازی جدیدی به نام بمب پس انداز به بازار ژاپن می آید تا مردم را تشویق به پس انداز بکند.
Edward Chmura from Japundit introduces a new toy called “savings bomb” bank.

زمانی که سکه به اندازه کافی در مدت زمان مشخصی در این اسباب بازی ریخته نشود این بمب پس انداز شروع به سر و صدای شدیدی می کند و می لرزد
It is designed to “explode” and scatter its contents all over the place if it is not fed coins over some preset interval.