(ماده ای که از تخم وانیل می گیرند و به خوراک طعم می دهد) وانیل oor Engels

(ماده ای که از تخم وانیل می گیرند و به خوراک طعم می دهد) وانیل

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

vanilla

adjective noun

Soortgelyke frases

وانیل
vanilla

لیموناد (بی رنگ و دارای مزه ی وانیل)
cream soda

وابسته به وانیل
vanillic

جنس وانیل
vanilla

(شیمی) کومارین (ماده ی زهرین و سپید و بلورین : C9H6O2 که بوی وانیل دارد و در عطر و صابون سازی به کار می رود)
coumarin

تخم وانیل (vanilla bean هم می گویند)
vanilla

(گیاه شناسی) وانیل (جنس Vanilla - ارکیده ی بالارو نواحی استوایی امریکا)
vanilla

وانیل (ادویه)
vanilla (spice)

(گیاه شناسی) وانیل وحشی (Trilisa odoratissima از خانواده ی composite)
wild vanilla

voorbeelde

همراه با وانيل و... عصاره جوز رو امتحان كنم
with a shot of vanilla and a sprinkle of nutmeg

و در هر دو سوی جاده مزارعی بود با درختهای نارگیل و وانیل.
and on each side were the plantations, cocoa nut and vanilla.

که وانیل فشارش
Even that I didn't push, you know.

وانيل چطوره واي ، مامان
how about vanilla whoa, mom

تا اواسط قرن نوزدهم میلادی، مکزیک تنها تولیدکنندهٔ وانیل در جهان بود.
Until the mid-19th century, Mexico was the chief producer of vanilla.

با طعم وانيل و مغز تمشک
a delicious vanilla wafer with raspberry center

با طعم وانيل و مغز تمشک و روکش ليمويي
A delicious vanilla wafer with raspberry center and lemon cream.

اغلب طعم آن شیرین است و گاهی اوقات با وانیل به آن مزه داده میشود.
Whipped cream is often sweetened and sometimes flavored with vanilla.

اوه کلایو اگه میتونی یه لاته وانیل سبوس دار بیار
Oh, and Clive, if you can, pick me up a soy vanilla latte.

شکلات یا وانیل ؟
Chocolate or vanilla?

کرانچي، بيسکوييتي، و بينگو! گيلاسي وانيل دار
rocky road, and cookie dough, and bing cherry vanilla

و با اون، منظورم این نیست که، آیا اون شکلات می خواد یا وانیلَ؟
And by that, I don't mean, does it want chocolate or vanilla?

به همراه وانيل دو تا درست کن
[ Buddy ] Make that two.

خبر! من یکی از این شیرینیهای وانیل دار برای پیرمردها میخواهم.
I like one with vanilla ... for old people.

يه مُدل " وانيل " ـه خوب از " مکزيک " و يه چيز واقعا خاصِ ديگه
That good vanilla from Mexico and something else real special.

کیک وانیل و توت فرنگی ، که مورد علاقته It' s our favorite
It' s our favorite

من به طرز پخت تو يه قاشق وانيل اضافه کردم
I added a teaspoon of vanilla to your recipe.

من از وانيل متنفرم.
I hate vanilla.

بهت گفت وانيل
called you vanilla

شکلات داغ کلمبیا اغلب شامل دارچین، میخک و وانیل است.
Colombian hot chocolate often includes cinnamon, cloves and vanilla.

بوی گاوها چون بوی خرمن تازه و وانیل به مشام در وتی رسید.
The scent of cows, like a distillation of vanilla and fresh hay, floated into Dorothy's nostrils.

دارچین، گل سنبل، گلابی، آب دریا، نان در حال پخت. صنوبر، وانیل، چرم، سیب، خزه، عطر سنبل، شکلات...
Cinnamon, hyacinth, pear, seawater, rising bread, pine, vanilla, leather, apple, moss, lavender, chocolate.

ليمو ، وانيل
Lemon, vanilla.

شربت وانيل رو امتحان کن.
Try the vanilla stuff.

اون از وانيل متنفره.
She hates vanilla.