دفنی oor Engels

دفنی

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

funeral

naamwoord

voorbeelde

همسايه " دفني " حالش چطوره ؟
How's Daphne's neighbor?

و چون اثری ندیدند از جسدش عکس گرفتند و ما مور کفن و دفنی خب کردند.
and then took photographs and called a mortician.

اميدوارم فرد و دفني شانس بيشتري از ما داشته باشند.
I hope Fred and Daphne are having more luck than we are.

شايد کار خود " دفني " ـه
Maybe it's Daphne.

اين شماره موبايل " دفني " ـه
This is Daphne's cell phone number.

چون " دفني " نيومده بود ، اون اومد
She just took over when Daphne didn't show.

آره, همچنين " دفني "
Oh yeah, Daphne as well.

دفني " امروز سر کار نرفته "
Daphne didn't show up to work today.

دفني " چطور ؟ "
What about Daphne?

اما يه اطلاعاتي از دفني " بهمون داد " همون مربي شنائي که غيبش زده
But she did give us some information about Daphne, the missing swim teacher.

فکر کنم کار " دفني " ـه
I think it's Daphne.

من " دفني " رو متهم به اين کار کردمش
I accused Daphne of taking them!

چون هيچ مرکز کفن و دفني وجود نداره و البته اونها توانايي دادن مخارجش را هم ندارن
there were no funeral parlors, you couldnt afford one anyway

۲۰ خواهر جوان پیشگامی به نام دَفنی از پیشرفت روحانیاش ابراز شادی کرد. او میگوید: «همچنان که شناخت بهتری در مورد یَهُوَه کسب میکردم رابطهام با او نزدیکتر میشد.
20 Regarding the joy and satisfaction she experienced from growing spiritually, a young pioneer named Daphne said: “I developed a much closer relationship with Jehovah as I began to appreciate him as a Person.

زودباش " دفني ".
Come along, Daphne.

و با دفني يك جرقه اي برايه انجام سكس ميونشون ميشه
theres this sexualized pushpull with daphne

من نميتونم با " دفني و کيارا " دوست باشم ؟
I can't be friends with Daphne and Kiara?

من " دفني " رو نميشناختم
I didn't know Daphne.

در یک موقعیت دیگر، وقتی او به شهر ناین سفر میکرد، به مراسم دفنی پیش آمد، بیوه زنی بخاطر مرگ تنها پسرش گریه می کرد.
On another occasion, while He was traveling to the city of Nain, He came upon a funeral procession, a widow weeping for the death of her only son.