دفن شدن oor Engels

دفن شدن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

lie

Verb verb noun

voorbeelde

واضحه که آقاي " چنگ " بيرون اورده شدن و دوباره دفن شدن
It is obvious that Mr. Chang was dug up and reburied.

زوج جواني که هر دو در يک تابوت دفن شدن
Ayoung married couple is buried in the same coffin.

دفن شدن.
Buried.

اون مي دونسته که کجا دفن شدن ، درسته ؟
He'd know where they were buried, right?

درست کنارش دفن شدن
They're buried right there next lo her.

و لياقت دفن شدن مثل يه سرباز خوب رو داره
She deserves to be buried like one.

اين تمام چيزيه که هميشه مي خواستي بدوني... بعلاوه اينکه اونا کجا دفن شدن.
This is everything you ever wanted to know, including where they're buried.

.بايد ميذاشتي همونجايي که دفن شدن ، بمونن
You should have left them where they were buried.

دفن شدن در این قبرستان نشانه فقر جلوه میکرد.
it hinted at poverty.

اما بقيه شون زنده زنده دفن شدن
Then they buried the rest... alive.

مجسمه هاي خدايان در زير زمين دفن شدن
The idols of Gods have gone underneath.

با اون هشت تا چراغی که دیدم توی اوراقی دفن شدن ؟
With those eight beacons that I saw buried in the junkyard?

کجا دفن شدن ؟
Where are they buried?

تمام پادشاهان شمال اونجا دفن شدن
All the Kings in the North are buried there.

خب او نا هنوز برای ازدواج کردن و دفن شدن پیش ما میان!
Still, she added, they do come to us to be married and buried.

دفن شدن در آن قبرستان یک نوع تجمل بود.
It is recognized as elegant.

يه ليستي از همه کسايي که اينجا دفن شدن
It's a list of all the people buried here.

بايد بوي مرده هايي باشه که اون زير دفن شدن.
Must have burrowed up from the sewers.

چرا اين پايين دفن شدن ؟
Why are they buried down here?

راز هاي اکتاپوس. با خودش دفن شدن
the secrets of the octopus died with him

و " نولان " می دونه جسدها توی این بلوک کجا دفن شدن.
And Nolan knows where all the bodies are buried in this bloc.

خب اینم یه راهیه که به دفن شدن توی قبر کم عمق ختم میشه
Well, that's one way to end up buried in a shallow grave.

در دخمه زیر محراب دفن شدن، به خاک پلید قبرستان نرفتن،
To be buried in the vault under the altar ofthe chapel, not to go to profane earth;

حق خاص روحانیان را درباره تدفین مذهبی یعنی دفن شدن زیر محراب برس میت شناخت.
expressly recognized the right of nunsto be buried in religion, that is to say, beneath the altar.

راز هاي اکتاپوس با خودش دفن شدن.
The secrets of The Octopus died with him.