دفن oor Engels

دفن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

burial

naamwoord

اين دستور بود که جادوگرا مستحق دفن معمولي نيستن.
It was decreed witches were undeserving of a proper burial.

interment

naamwoord

ظاهرا شب بعد از دفن اجساد، از قعر چاه نالههای ضعیفی شنیده میشد که یاری میطلبیدند.
It seems that on the night succeeding the interment, feeblevoices were heard calling from the well.

sepulture

naamwoord

entombment · inhumation · burying

Soortgelyke frases

(امریکا) مدیر بنگاه کفن و دفن
funeral director

گنجانه ی زماندار (محفظه ای که در آن یاد بود و غیره می گذارند و در شالوده ی ساختمان دفن می کنند تا آیندگان آن را ببینند)
time capsule

کفن و دفن
funeral

بنگاه کفن و دفن
funeral home

حرفه ی کفن و دفن
undertaking

دفن زباله و آشغال در زیر خاک
landfill

مراسم دفن
funeral

دفن كردن
bury · entomb

مراسم کفن و دفن
obsequies

voorbeelde

یا اینکه مالکوم زیره اونا دفن شده
Or Malcolm's underneath all that.

تمام اون راز هاي کثيف کوچولو رو دفن ميکني.
All the dirty little secrets buried.

پدرم عروسکش رو با اون دفن کرد...
He buried her with it...

که اجساد را در مزرعه دست پروردگار که در آن چهارپایان را پرورش میدادند و در چند کلیومتری شهر بود، دفن کنند.
to continue burying in The Hand of God, a cattle ranch less than a league from the city

من فقط می خوام زنم رو در آرامش دفن کنم.
Please, I just want to bury my wife in peace.

نه ، من ميخوام اونو دفن کنم.
No, I'm gonna bury her.

بارها اتفاق افتاده بود که عمهها و عموها برای شام یکشنبه دعوت شده بودند و تا سالها بعد که آنها را دفن کردند، همان جا ماندند.
Frequently elderly aunts and uncles came to Sunday dinner and remained until they were buried years later.

همچنین قبرستانهای یهودی دارای سرویسی برای غسل کردن جسد به وسیله میکوه قبل از دفن آن هستند.
Jewish tradition requires a person to guard a corpse until it is buried.

اتاقيه که زير ملک قديمي خانوادم دفن شده.
It's a room buried underneath my family's old estate.

بعضيها ميگن قرارداد باهاش دفن شده
Some people say he was buried with it.

من و دوستم سرکه خرمالویی آماده کردیم و اون رو دفن کردیم
my friend and i made persimmon vinegar and buried it

که معمولاً مردگان نوانخانه در آنجا دفن میشدند؛
where the parish graves were made

ایّوب که فردی باایمان بود میدانست که پس از مرگ در هاویه، یعنی قبر دفن خواهد شد.
The faithful man Job knew that he would go to the grave, Sheol, when he died.

مسلمونها هميشه مرده هاشون رو دفن ميکنن حتي جنازه ي دشمنهاشون رو
The Muslims always bury their dead, even the enemy dead.

البته دیده بود که من طفل را دفن کردم
had seen me dig the grave, had seen me inter the child

اما، دوست عزیز، در این صورت، پس چرا مراسم دفن خاص گدایان برایش به جا نیاوردهای؟
But, my dear fellow, in that case, why didn't you get him a pauper's funeral?

دفن در دريا ، پر کردن پوست از کاه ، سوزاندن
burial at sea, taxidermy, cremation

شاگردان او را برای مراسم کفن و دفن غسل دادند و سپس به دنبال پِطْرُس رسول فرستادند؛ شاید برای اینکه ایشان را تسلی دهد.
The disciples prepared her for burial and sent for the apostle Peter, perhaps for consolation.

چرا پدرت توي معبد خانوادگي دفن نشده ؟
Why isn't your father buried in your family's tomb?

مراسمي براي دفن اسحاق نيوتون گرفته نشده
sir isaac newtons funeral was presided over

دفن کردنش کار خوبي بود
It was nice of you to bury Rose.

پس تو بايد براي او يه مراسم دفن بگيري
then soon after you had to give him a funeral

چه طور جرأت میکنی به من بگی منو زنده دفن کنن؟
How dare you say I'm buried alive!

آن چهار نفر دیگر هنوز نمرده دفن شده بودند، تو کشتی خودت را روی گور آنها میرانی.
the rest were buried before they died; you sail upon their tomb.

فردا، پس از دفن جنازه، برادرتان را پیش من آورید،
bring your brother to meto morrow, after the burial