راهرو (ورودی) oor Engels

راهرو (ورودی)

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

lobby

verb noun

Soortgelyke frases

(در برخی صومعه ها) راهرو سرپوشیده
ambulatory

دارای در به خیابان (نه به راهرو)
walk-in

راهرو بین ردیف نیمکت یا صندلی ها
aisle

دارای راهرو سقف دار کردن
cloister

راهرو اصلی معدن
gangway

(معمولا جمع - یک سلسله اتاق و راهرو زیر زمینی که مردگان را در آن خاک می کردند) دخمه
catacomb

راهرو (سقف دار)
breezeway

راهرو مرکزی کلیسا (که نیمکت ها در دو سوی آن قرار دارند)
nave

(در فروشگاه های بزرگ یا انبار کالا) راهرو وسط قفسه ها برای عبور و مرور ودسترسی به قفسه ها
aisle

voorbeelde

راهرو مثل تونل معادن زغال سنگ تاریک بود.
In his left hand he held a flashlight.

داخل راهرو شدم؛
went along the corridor.

در راهرو قدم میزدند و بالا و پایین میرفتند.
They were walking up and down the corredor.

یک زمانی گونه ی من یک راهرو داشت
My kind once had a pristine aisle.

صدای سطلی که بزمین بیفتد در راهرو پیچید.
The noise of the iron bucket was heard on the porch.

هری در وسط راهرو ایستاد و گفت:
said Harry slowly, halfway down the corridor.

يه زن عجيب اومد توي راهرو و بهم گفت
A strange woman came up to me in the hall and told me.

پس ما بايد به سمت راهرو بريم ؟
So we have to go on the runway?

اين عرشه. اون راهرو
this deck. that corridor

راهرو 6 اونجاست
There he is.

يه دکتر اينو فقط بايد در راهرو سرد بيمارستان بگه
leave it to the doctor to find such a cold clinical way

میتونیم توی راهرو حرف بزنیم.
We can talk in the hallway.

به محض ورود فیلیپ متوجه بوی تندی شد که از توی راهرو هم به مشامش رسیده بود.
As soon as they entered Philip understood what the acrid smell was which he had noticed in the passage.

یک راهرو آپارتمان را بدو قسمت تقسیم میکرد.
The flat was divided by a passage which led straight out of the entrance hall.

اما در راهرو بالا تابلوی قشنکتر و بزرگتری از ایشان هست.
but in the gallery upstairs you will see a finer, larger picture of him than this.

كسي از اين افراد وقتي شما توي راهرو واگن 843 بودين ، وارد يا خارج نشد ؟
And of these people go in or out while you were in Car 843?

سوفي گفت که شبا تو راهرو ها راه ميره
Sophie says it walks the corridors at night.

از راهرو بالا رفت.
streaked off up the corridor

یا مثلاً فراموش میکرد لیفش را بردارد و برهنه در راهرو میدوید.
Then she forgot her sponge, and ran along the passage naked.

به زحمت از جوی زانوهای زنهای چاق گذشتند و به راهرو رفتند؛
They crawled past the knees of fat women into the aisle;

اين يک راهرو ه شماره دو
it s a corridor. number two

به راهرو میروند تا درباره قضیه با هم حرف بزنند.
going out into the corridor to discuss the situation.

ولی راهرو های مدرسه مثل یک میدان جنگ بود.
But the school halls were a battleground.

در حالی که بانوان بالاپوش هاشان را در اتاق کنار راهرو در میآوردند آنجا خانم بارنت کمکشان میکرد.
while the ladies took their cloaks off in the room along the passage

همه کاری که باید انجام بدی اینه که در راهرو کلیسا قدم برداری.
All you have to do is walk down that aisle.