courtesy oor Persies

courtesy

adjektief, werkwoord, naamwoord

(uncountable) Polite behavior.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

ادب

naamwoord

It's something you can't understand, not possessing any any common courtesy, common good breeding.
چیزی بود که تو نمیفهمی چیزی که تو نداری ادب، تربیت

نزاکت

I've only shown it to you as a courtesy.
فقط از روي نزاکت اينو بهت نشون دادم.

احترام

noun proper

Why couldn't you pay me the same professional courtesy?
چرا تو نمي توني متقابلاً به من احترام حرفه اي بگذاري ؟

تعارف · (جمع) سلام و تعارف · با ادبی · تعظیم و تکریم · خوش و بش

Courtesy

Soortgelyke frases

courtesy card
(امریکا) کارت افتخاری (که دارنده را از تخفیف در فروشگاه ها و هتل ها و غیره برخوردار می کند)

courtesies
ارادات

courtesies
ارادات

voorbeelde

Then you might learn a lord's courtesy.
پس بايد ادب و نزاکت يه لرد رو هم ياد بگيري.

Showing Courtesy in Difficult Circumstances
ادب و احترام در شرایط سخت

A surface polish of courtesy and society manners
البته برای رفع احتیاجات معمولی آداب و رسوم ظاهری فراگرفته

If a _struldbrug_ happen to marry one of his own kind, the marriage is dissolved of course, by the courtesy of the kingdom
اگر بر حسب تصادف یکی از سترلدبرگها با یکی از همنوعان خود ازدواج کند عقد نکاح به حکم دولت باطل میشود.

You could at least do me the courtesy of an answer.
حداقل مي تونستي اونقدر بهم احترام بذاري که يه جواب بدي

And a fuckload of aggression, courtesy of those morons in narrative.
به خاطر احترام به اون احمقایِ داخل داستان

Give an example of how showing courtesy may soften the attitude of opposers.
با نمونهای توضیح دهید که رفتاری مؤدبانه چگونه میتواند رفتار مخالفان را نرم سازد.

he was changed from a sulky stripling, who could not enter a ladies' room without sweeping half the ornaments from the table, to a nobleman, full of grace and manly courtesy.
از نوجوانی بدخلق که امکان نداشت به اتاق زنی وارد شود و نیمی از تزئینات روی میز را به هم نریزد، به نجیب زادهای با وقار و متانتی مردانه بدل شد.

Perhaps common courtesy would keep her answering my questions as long as I was rude enough to ask them.
فکر میکنم می تونم رازدار باشم: اصرار کردم کنجکاوی معمولی باعث شود به سوال هایم پاسخ دهد.

Not to mention a little thing called professional courtesy.
اما حالا نمي خوام از. احترام حرفه اي حرف بزنم

These two, they have no courtesy.
اين دو نفر ، اصلاً ادب ندارن

The young man looked round in annoyance, saw Father Goriot, and greeted him as he went out with constrained courtesy
این جوان با خشم سرش را برگرداند و به بابا گوریو نگاهی انداخت ولی قبل از آنکه گوریو خارج شود با و سلام کرد.

They weren't even displaying common courtesy in denying her the relief of talking about it.
حتی اعتنا هم نکرده بودند و آسایش و امنیت خاطر او را به هیچ گرفته بودند.

She praised their courtesy, their passion for self sacrifice, their perfect tact.
از آداب دانیشان ستایش کرد، از شور فداکاریهایشان، و از عقل و درایتشان.

Didn't even have the courtesy to give me a-
حتي اونقدر تواضع نداشت تا بهم...

How can imitating Jesus’ courtesy improve our relationships with others?
سرمشق قرار دادن رفتار عیسی چه تأثیری بر رابطهمان با دیگران میگذارد؟

I was extending a courtesy, not asking your permission.
، من مي خواستم ادب رو رعايت کرده باشم. نه اينکه از تو اجازه بگيرم

5 Among the many things that Jesus Christ learned from his Father was courtesy.
۵ عیسی از پدرش در کنار درسهای دیگر، درس آداب و معاشرت را نیز آموخت.

Treat them with courtesy.
باهاشون مودبانه رفتار کنيد!

One of many skills I learned courtesy of the state.
یکی از مهارتهایی که یادگرفتم خوشرویی به کشوره

Photo courtesy of Jonathan Hollander (used with PRI's permission).
عکس از جاناتان هولاندر(استفاده شده با مجوز PRI)

Would Timothy Templeton please pick up the white courtesy phone?
تیموتی تمپلتون میشه تلفن سفیده همگانی رو برداری ؟

and teach her regulation and courtesy
و به او ادب و قانون یاد میدهم

I only came out to dinner with you, Lou, purely as a professional courtesy.
لو ، من فقط از سر ادب کاری قبول کردم امشب بیام

and, as is the tradition with mercenaries when meeting each other's womenfolk, he treated her with elaborate courtesy.
و طبق عادت مزدوران در برخورد با زن و بچههای دوستان، رفتار خیلی خوشایند و محترمانهای با وی داشت.