(از نظر مقام و رتبه) دون oor Engels

(از نظر مقام و رتبه) دون

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

inferior

adjective noun

Soortgelyke frases

(کلیسای کاتولیک - سابقا) عضو یکی از چهاردسته ی کشیشان دون پایه
exorcist

(نادر) دون پایه
mean

دون سازی
disparagement

دون کردن
debase · degrade · demean · disparage

دون ژوان
Don Juan

دون ساختن
disgrace

(کلیسای کاتولیک) عضو دسته ی دوم از چهار دسته ی دون پایه (minor orders)
lector

(سابقا - در کشتی های جنگی)زیستگاه افسران دون پایه (که هنگام رزم به بیمارستان تبدیل می شد)
cockpit

دون پنداری
disdain · misprision

voorbeelde

بعد به شیوه ای دون ژوان ما بانه، به تریسی تعارف کرد که بنشیند.
He seated her with an old fashioned gallantry that Tracy found attractive.

مجله تایم این حرکات را «دون شان» نامید.
Time magazine called him Dr. Vitamin.

اما اون توي ماشين " دون " چيکار ميکنه ؟
But... what was he doing in the car with Don?

البته، من قبلا هم می دون ستم تو یه چیزیت می شه
Of course, I already knew that you were insane,

که پارسال بازیکن ذخیره بود ولی امسال با انتخاب وود وارد می دون شده...
a good find of Oliver Wood's, last year only a reserve

الوي توپ رو ميگيره و فرار ميکنه و حالا يک امتياز تاچ دون
Elway takes the snap and runs it in for a touchdown.!

دون هکتور ، لطفاً اين کارو...
Don Hector, please don't...

روابط حکم می دون جنگ رو داره!
'Relationships are a battle.

از آخرین شیفت گشتم نخوابیده بودم و الا نم می دون ستم که خوابم نمی بره.
I was tiredhadn't slept since my last patrolbut I knew I wasn't going to sleep.

اما نمیخواستم هم زیاد بهت نزدیک به شم چون می دون ستم مجبور میشم ...
But I also didn't want to get close to you because I knew I'd have to...

دون پپه هنوز هم میتواند سوار اسب شود.
Don Pepe, though superannuated, still can sit a horse.

نمی دون ین این روزها چقدر اینجاها خطرناکه؟
Don't you know it's dangerous these days?

شما یکی از " دون داین " ها هستید
You are one of the Dûnedain.

حیوان را با خط دون شمالی به آنجا برد
He brought it down by the North Devon line

من کسایی رو دیدم که با سرعت نور می دون و کوچیک میشن و پرواز می کنن
I have seen people speed and shrink and fly.

يکم دون ميريزي روي نوکش ، اونوقت که خواست بخورتشون
He put a bit of chicken feed button like chicken bicasse touching song.

اگه " دون کارلوس " داره دروغ میگه ، پس باید یه انگیزه پنهونی داشته باشه.
If Don Carlos is lying, then he must have an ulterior motive.

دون پپه هم که خیلی به این مسئله علاقهمند شده بود سر برگرداند و لبخند زد
Don Pepe, extremely interested, too, looked over her shoulder with a smile

مردان دیگر هم دارند، منتها اعتراف به آن را دون شأن خود میدانند.
Other men are, too, only they think it beneath their dignity to confess it.

اگه می دون ستم این طوریه، تحقیقات بیشتری کرده بودم.
I could have gone deeper if I'd known

دون خوسته برایم توضیح داد که تا رسیدن مقامات جدید طرف سالم صورتش رو به من بود.
' 'Till the new officials arrive,' Don Juste explained to me, with the solemn side of his face offered to my view.

از فرار دون کارلوس و شورش بندر بارسلون اصل و صحت نداشته،
the flight of Don Carlos and the revolt of Barcelona

در این اثنا دون خوزه همچنان از او تعریف میکرد.
Don Jose, meantime, continued his praises.

شما " دون " رو ميشناسيد ، درسته ؟
You know of Don, of course?

آیا چیزی دون پایه در ساشا نبود، چیزی خشن از جنس نژاد دهقانان؟
something rank in her, something coarse flavoured, something peasant born?