(در ایستگاه رادیو یا تلویزیون) اتاق پخش oor Engels
(در ایستگاه رادیو یا تلویزیون) اتاق پخش
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
studio
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
انبـوهی از کاغـذ و قلم و مداد در اتاق پخش و پلا بود؛
Rename SessionMIZAN MIZAN
ودنی مقداری ازاوراق مدرسه رو توی اتاق پخش کرده بود شوهرم بازوش رو گزقت تاازاتاق بیرون کند
and a new wing for the orphanageOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
لباسها، جورابهای چرک و چیزهای دیگر همه جای اتاق پخش شدهاند.
And so i just thought i' d look at gwen' s obitMIZAN MIZAN
شعله ها همه جاي اتاق پخش شدن.
You mean this little trinket?OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
در حالیکه بلند میشد، با قفسه نقشهها بر خورد کرد و تگزاس، نی و مکزیکو و آریزو، کف اتاق پخش شدند.
Yes.Read this, tooMIZAN MIZAN
رختخواب به این سو و آن سو پرت شده بودند و متکاها جر خورده و روی کف اتاق پخش شده بودند
Come on over here with meMIZAN MIZAN
کوره در بخاری، کنار هیزمهای نیم سوخته گذاشته شده بود بخارش را، و دورش را از لوله بخاری بیرون میفرستاد و بویی در اتاق پخش نمیکرد.
I must keep you here until it' s doneMIZAN MIZAN
وسایلی مربوط به دنیای ما تکههای لباس، یک توپ تنیس، چوب دستیهای پیاده روی، اسکلت جانورانی بزرگ، اسباب بازیها، و باز هم صفحهها و مهرههای شطرنج، و استخوانهای متلاشی کف اتاق پخش شدهاند.
I' il see you in another life... when we are both catsMIZAN MIZAN
بدتر از همه این بود که ملانی یا ایندیا هیچ یک به او تذکر نمیدادند که هنگام چوب تراشی باید کاغذی جلوی پایش پهن کند و خرده چوبها را در اتاق پخش و پلا نکند.
Right out thereMIZAN MIZAN
مهره ها رو کل کف اتاق ناهارخوری پخش می کنم ولی فرانک همش...
Well, easierOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
در پایان نقطه (کاربرد نقطه)، یک منتشر کننده نور را در اتاق یکسان پخش میکند.
But we still haven' t found the damn thingWikiMatrix WikiMatrix
.تو اتاق 3 پخش کنيد
First, the markedly favourable growth assumptions of the underlying macroeconomic scenario are surrounded by considerable uncertainty with respect to the duration, extent and macroeconomic impact of the financial crisisOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
کشوها را زیر و رو میکنیم، پروندهها را بیرون میکشیم، به صفحهها نگاهی میاندازی مو بعد آنها را کنار میاندازیم، همه چیز را کف اتاق پخش میکنیم و هیچ متوجه نیستیم که چه آشفتگی و ریخت و پاشی به راه میاندازیم.
Are we gonna do it or are we gonna talk about it?MIZAN MIZAN
یک مشت ورق کهنه و چرک کف اتاق پخش بود و چند تا شیشه عرق خالی و دو تا ماسک که از پارچهی سیاه ساخته بودند همان جا افتاده بود و روی دیوارها را هم از بیمعنیترین لغات و کلمات با زغال سیاه کرده بودند.
Ask your doctor or pharmacist for advice before taking any medicineMIZAN MIZAN
توي اتاق آرايش موسيقي پخش ميکنيد ؟
So why don' t you tell me again?OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
بعد از مدتی من شوخیم گرفت, و موقع بیرون رفتن از اتاق چند تا چیز پخش میکردم این ور اون ور
There are Treasury Board guidelines for transfer of land between the federal government and the provincested2019 ted2019
داشتم فکر ميکردم... چرا آهنگ هاي " مدونا " همه جا پخش ميشه به جز اتاق من.
We' re nightclubbing...Lizzy' s gone, MarkOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
ترکیبی که در آن برش لیزری پنل اکریلیک برای هدایت نور خورشید به یک میلهٔ آینهای متمایل به افقی یا عمودی مرتب میشود، با یک سیستم پخش یکسان نور با یک ترتیب مثلثی از برش لیزری پنلها ترکیب میشود که نور را در اتاق یکسان پخش میکند، در دانشگاه فناوری کوئینزلند در بریزبن (the Queensland Univeristy of Technology in Brisbane) گسترش داده شده است.
Spin, spin, spinWikiMatrix WikiMatrix
تعدادی از اتاق اصلی خانه بهطور دقیق در بازی پخش شد، مانند یک کتابخانه با یک پله مارپیچی و یک اتاق رسانه ای با یک تلویزیون بزرگ روی صفحه و پیانو بزرگ.
Come on, well in, BillWikiMatrix WikiMatrix
محتوا معمولاً به صورت محلی در یک استودیوی رادیویی یا اتاق خبر استودیو تلویزیونی یا با یک شبکه پخش تولید میشود.
The identification of such products shall comply with periodical technical advice given to the PartiesWikiMatrix WikiMatrix
نورم بروئت ساعت یک ربع به ده با سرو صدای دعو ای بچهها درکنار پنجره اتاق خواب و موسیقی محلی که ازرادیو پخش میشد بیدارشد.
Jacked all his shit upMIZAN MIZAN
تلویزیون دولتی ایران تصاویری را پخش کرد که ظاهرا صحنههایی را از عملیات بازرسی در چندین اتاق بند ۳۵۰ و اقلام ممنوعه که ظاهرا مصادره شده بودند نمایش میداد.
It would explain a lothrw.org hrw.org
احتمالا آن جا اتاق یکی از مقامات عالی رتبه گمرک بود چون پشت میز هم چند صندلی راحتی با پشتیهای بلند پخش و پراکنده بود.
She wouldn' t even kill meMIZAN MIZAN
صبح روز بعد، دانیل کوپر، بازرس ون درون و دستیار جوانش کارا گاه کاست یل ویتکمپ، در اتاق شنود جمع شده و به گفتگویی به این شرح که از ضبط صوت پخش میشد گوش میدادند:
Rajan Damodhran you' il read the poem and Ishaan Nandkishor... Awasthi you, you' il explain the central idea of the poem. ' Nature 'MIZAN MIZAN
در اتاق دیگر یک نفر با شانه و تکهای کاغذ توالت در تلاش بود تا با موزیک نظامی که هنوز از تلهاسکرین پخش میشد، همراهی کند.
Dueling overridesMIZAN MIZAN
30 sinne gevind in 7 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.