(معمولا با: down) ملایم کردن oor Engels

(معمولا با: down) ملایم کردن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

water

verb noun
farsilookup.com

Geskatte vertalings

Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings

Soortgelyke frases

(نادر) ملایم کردن یا شدن
milden
صدای ملایم ایجاد کردن
rustle
(احساسات و غیره) ملایم و مهربان کردن
melt
(به طور ملایم) انتقاد کردن
admonish
ملایم کردن
attemper · cushion · emolliate · genialize · intenerate · soft-pedal · subdue · temper
(صدا را) ملایم کردن
soft-pedal
با ضربه های ملایم پهن کردن یا شکل دادن
pat
(ضربه ی تند و ملایم زدن) نرم کوب کردن
flick
(معمولا با: down) ملایم کردن یا شدن
tone

voorbeelde

wedstryd
woorde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
و با ملایم کردن آن مثل صفر عمل میکنه.
Observance of copyright protects the income that maintains high-quality events.ted2019 ted2019
اگر بار نیاز به رله (ریپل) پایینتر داشته باشد، در این مثال برخی از مدارهای دیجیتال ظریف مانند میکروکنترلر، یک رگولاتور خطی میتواند پس از ملایم کردن ریپلها استفاده شود.
whether or not a particular product belongs to a food category or is a food referred to in Annex I or Annex III, Part BWikiMatrix WikiMatrix
کم ، تو بهش با اين ملايم برخورد کردن کمکش نميکني
That' s a sweater that I bought for Janet for her birthdayOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
۶ ملایم کردن عقاید کلیسایی به این منظور که طبع نازک و امروزی مردم را نرنجاند، البته ممکن است به بعضی کمی محبوبیت داده باشد، لیکن از طرفی باعث شده است که میلیونها نفر از پیروان صادق کلیسا دیگر ندانند کدام عقیده را باور کنند.
The shit hath hitteth... the fanethjw2019 jw2019
از این رو، سطح تولید ملی، مطلوبیت انتظاری را لزوماً حداکثر میکند و به این دلیل دولتها باید بر روی تغییرات بلندمدت ساختاری سیاست و نه مداخله از طریق سیاستهای احتیاطی مالی یا پولی، که بهطور فعالانه برای ملایم کردن نوسانات اقتصادی طراحی شدهاست، تمرکز کنند.
This came to light as result of a complaint rather than through an audit and was referred to Internal Affairs.WikiMatrix WikiMatrix
اين تماس نسبتأ ملايم براي روبه راه كردن اين اتفاقاته
You two protect MasterTEP TEP
یک خط در زیر نماد به معنی تمیز کردن به آرامی، و دو خط بمعنی تمیز کردن بسیار ملایم است.
Your number for the week' s $WikiMatrix WikiMatrix
حس کردن نسیمی ملایم، آسودن در گرمای مطلوب آفتاب، طعم میوهای آبدار یا شنیدن صدای دلنشین پرندگان دل ما را شاد میکند.
Others in the company are, but not usjw2019 jw2019
مادرش دیگر طاقت نیاورد و خیلی ملایم شروع کرد به سرزنش کردن:
No, no, no.Don' t. NoMIZAN MIZAN
فیلیپ با لحنی ملایم پرسید : شما فکر میکنید دعوا کردن با من ارزش دارد؟
Do you love her, Ian?MIZAN MIZAN
تازگیها هنگام صحبت کردن با هری با حالتی ملایم و دلسوزانه حرف میزدند
A son of mine has to make something of his life, dad!MIZAN MIZAN
من يک دختر کوچولو را ملاقات کردم و ما براي صحبت کردن از يک روز خوب ملايم واستاديم
• SAUVAGEAU, Florian, "Un code de déontologie pour la presse : difficulté d'élaboration et d'application," (1978) 2 Communication Information no.TEP TEP
او بجای اداره کردن موقعیت به طور ملایم، متخاصمانه قدرتش را اثبات کرد –و ۱۰ سِبط از ۱۲ سِبط را از دست داد.
The measures in this area should be designed in such a way that the tasks of the Community pursuant to Article # of the ║Treaty, namely to promote throughout the Community a harmonious, balanced and sustainable development of economic activities, a high level of employment and of social protection, sustainable and non-inflationary growth, a high degree of competitiveness and convergence of economic performance, the raising of the standard of living and quality of life, and economic and social cohesion and solidarity among Member States,are achieved as objectivesjw2019 jw2019
رنج خاموش تغییر کردن را تا آن هق هق ملایم و وحشتناک تماشا کردم،
Just updating the phone bookMIZAN MIZAN
( مزمور ۷۷:۱۱، ۱۲) اگر تمرکز کردن برایت مشکل است «با صدای ملایم» بخوان.
My father died a couple months agojw2019 jw2019
برای این منظور لبخند بزنید، علاقهٔ خود را با نگاه کردن به شخص نشان دهید و رفتاری آرام و ملایم داشته باشید.
of merry crowds jostling and pitching and hustlingjw2019 jw2019
چه زندان دلکشی! قدیمی و کثیف اما ملایم و خفیف مجرمین غیرسیاسی هم آدمهای خوبی بودن و به ما خیلی خدمت می کردن.
All right, let' s just stay calm, and we' il call CastilloMIZAN MIZAN
پسرک که از افکار و مقاصد هیتکلیف کاملاً بی خبر بود از طرز صحبت ملایم و رفتار مهرآمیز وی بسیار خوشحال شد و شروع به نوازش گونه های او و بازی کردن با موهایش کرد.
Now that is one bad man, he drowned the woman Ann Lively in the lakeMIZAN MIZAN
با وجود این به دنبال فاش کردن فایل صوتی توسط منتظری که آشکار میساخت رهبران ارشد کشور به ارتکاب اعدامهای جمعی اعتراف مینمایند، تنها تعداد اندکی از سیاستمداران فعلی ایران مخالفت ملایم خود را با دفاع رسمی و بی شرمانۀ دولت از این جنایت تاریخی اعلام داشتهاند.
Mobile work equipment with ride-on workers must be designed to restrict, under actual conditions of use, the risks arising from work equipment rolloverhrw.org hrw.org
در آغاز عیسی از سه طریق مختلف نشان داد که خواهان کمک به او نیست — اول، توسط خودداری کردن از پاسخگویی به او؛ دوم، با اظهار صریح اینکه او نه برای غیر یهودیان بلکه برای یهودیان فرستاده شده بود؛ و سوم، توسط دادن یک مَثَل که به طور ملایم همین نکته را مطرح میکرد.
However, in the cases expressly provided for in the Annex, this proportion may reach as much as # % of the cost of operationsjw2019 jw2019
20 sinne gevind in 4 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.