(صدا را) ملایم کردن oor Engels

(صدا را) ملایم کردن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

soft-pedal

werkwoord

Soortgelyke frases

(نادر) ملایم کردن یا شدن
milden

صدای ملایم ایجاد کردن
rustle

(احساسات و غیره) ملایم و مهربان کردن
melt

(به طور ملایم) انتقاد کردن
admonish

(معمولا با: down) ملایم کردن
water

ملایم کردن
attemper · cushion · emolliate · genialize · intenerate · soft-pedal · subdue · temper

با ضربه های ملایم پهن کردن یا شکل دادن
pat

(ضربه ی تند و ملایم زدن) نرم کوب کردن
flick

(معمولا با: down) ملایم کردن یا شدن
tone

voorbeelde

و با ملایم کردن آن مثل صفر عمل میکنه.
And by turning things off, it's more or less a zero.

اگر بار نیاز به رله (ریپل) پایینتر داشته باشد، در این مثال برخی از مدارهای دیجیتال ظریف مانند میکروکنترلر، یک رگولاتور خطی میتواند پس از ملایم کردن ریپلها استفاده شود.
If the load requires even lower ripple, in this example some delicate digital circuitry like a microcontroller, a linear regulator can be used after this to smooth the ripple out.

کم ، تو بهش با اين ملايم برخورد کردن کمکش نميکني
Cam, you're not doing her any favors by being soft.

۶ ملایم کردن عقاید کلیسایی به این منظور که طبع نازک و امروزی مردم را نرنجاند، البته ممکن است به بعضی کمی محبوبیت داده باشد، لیکن از طرفی باعث شده است که میلیونها نفر از پیروان صادق کلیسا دیگر ندانند کدام عقیده را باور کنند.
6 Softening church doctrine so as not to offend modern sensibilities may help some to avoid unpopularity, but it leaves millions of sincere churchgoers wondering what to believe.

از این رو، سطح تولید ملی، مطلوبیت انتظاری را لزوماً حداکثر میکند و به این دلیل دولتها باید بر روی تغییرات بلندمدت ساختاری سیاست و نه مداخله از طریق سیاستهای احتیاطی مالی یا پولی، که بهطور فعالانه برای ملایم کردن نوسانات اقتصادی طراحی شدهاست، تمرکز کنند.
That is, the level of national output necessarily maximizes expected utility, and governments should therefore concentrate on long-run structural policy changes and not intervene through discretionary fiscal or monetary policy designed to actively smooth out economic short-term fluctuations.

اين تماس نسبتأ ملايم براي روبه راه كردن اين اتفاقاته
so this call is about kiss and make up thing

یک خط در زیر نماد به معنی تمیز کردن به آرامی، و دو خط بمعنی تمیز کردن بسیار ملایم است.
A bar under the symbol means clean gently, and two bars means very gentle cleaning.

حس کردن نسیمی ملایم، آسودن در گرمای مطلوب آفتاب، طعم میوهای آبدار یا شنیدن صدای دلنشین پرندگان دل ما را شاد میکند.
When we feel a gentle breeze, bask in the warmth of the sun, taste a succulent fruit, or hear the soothing song of birds, we are delighted.

مادرش دیگر طاقت نیاورد و خیلی ملایم شروع کرد به سرزنش کردن:
she could no longer refrain from the gentle reproof of

فیلیپ با لحنی ملایم پرسید : شما فکر میکنید دعوا کردن با من ارزش دارد؟
D'you think it's worth while quarrelling with me too? asked Philip mildly.

تازگیها هنگام صحبت کردن با هری با حالتی ملایم و دلسوزانه حرف میزدند
They had also started using hushed voices whenever they spoke to Harry

من يک دختر کوچولو را ملاقات کردم و ما براي صحبت کردن از يک روز خوب ملايم واستاديم
i met a little girl and we stopped to talk of a fine soft day iay

او بجای اداره کردن موقعیت به طور ملایم، متخاصمانه قدرتش را اثبات کرد –و ۱۰ سِبط از ۱۲ سِبط را از دست داد.
Instead of handling the situation mildly, he belligerently asserted his authority —and lost 10 of the 12 tribes.

رنج خاموش تغییر کردن را تا آن هق هق ملایم و وحشتناک تماشا کردم،
watched the silent agony of the change until that one soft, awful cry

( مزمور ۷۷:۱۱، ۱۲) اگر تمرکز کردن برایت مشکل است «با صدای ملایم» بخوان.
(Psalm 77:11, 12) If you have trouble concentrating, try reading out loud “in an undertone.”

برای این منظور لبخند بزنید، علاقهٔ خود را با نگاه کردن به شخص نشان دهید و رفتاری آرام و ملایم داشته باشید.
Smile, make eye contact, and have a calm, friendly manner.

چه زندان دلکشی! قدیمی و کثیف اما ملایم و خفیف مجرمین غیرسیاسی هم آدمهای خوبی بودن و به ما خیلی خدمت می کردن.
It's a good prison! Old and dirty, but so soft and so light The criminals are also nice people; they help us a good deal.

پسرک که از افکار و مقاصد هیتکلیف کاملاً بی خبر بود از طرز صحبت ملایم و رفتار مهرآمیز وی بسیار خوشحال شد و شروع به نوازش گونه های او و بازی کردن با موهایش کرد.
The unsuspecting thing was pleased at this speech: he played with Heathcliff's whiskers, and stroked his cheek;

با وجود این به دنبال فاش کردن فایل صوتی توسط منتظری که آشکار میساخت رهبران ارشد کشور به ارتکاب اعدامهای جمعی اعتراف مینمایند، تنها تعداد اندکی از سیاستمداران فعلی ایران مخالفت ملایم خود را با دفاع رسمی و بی شرمانۀ دولت از این جنایت تاریخی اعلام داشتهاند.
Yet in the wake of Montazeri leaking audio recordings that revealed that senior leaders acknowledged committing a mass execution, only a few serving Iranian politicians have offered mild dissent to the government's shameful official defense of this historical crime.

در آغاز عیسی از سه طریق مختلف نشان داد که خواهان کمک به او نیست — اول، توسط خودداری کردن از پاسخگویی به او؛ دوم، با اظهار صریح اینکه او نه برای غیر یهودیان بلکه برای یهودیان فرستاده شده بود؛ و سوم، توسط دادن یک مَثَل که به طور ملایم همین نکته را مطرح میکرد.
In three different ways, Jesus initially indicated that he was not going to help her —first, by refraining from answering her; second, by stating directly that he was sent forth, not to the Gentiles, but to the Jews; and third, by giving an illustration that kindly made the same point.