coast oor Persies

coast

/kəʊst/, /kəust/ werkwoord, naamwoord

(intransitive) To glide along without adding energy.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

ساحل

naamwoord

edge of land meeting ocean, sea, gulf, bay

The whale has been found off the coast of Wakayama.
نهنگ در ساحل واکایاما پیدا شده بود.

دریاکنار

naamwoord

edge of land meeting ocean, sea, gulf, bay

کناره

area where land meets the sea or ocean

we will march north to the coast, where i will make sure
ما به سمت شمال و کناره دريا لشکرکشي ميکنيم

رانكايرد · لحاس · نديرس · نتفر ريزارس · کرانه · مربوط به ساحل · کران · دریابار · سرشگاه · سریدن · لیزیدن · لغزیدن · لغزش · سرش · (بدون تقلا) پیش رفتن · (بدون زحمت) ادامه دادن · (در سورتمه و غیره) پایین رفتن · (مهجور) مرز · در راستای ساحل کشتیرانی کردن · دریا کنار · دنده خلاص رفتن · ساحل دریا · سرازیری (برای سورتمه سواری) · سرزمین مرزی · لیز خوردن (یا سورتمه و غیره) · لیز خوری

Coast

Soortgelyke frases

african coast fever
تب ساحل آفريقايي · تب ساحل شرقی · تيلريوز

east coast fever
تب ساحل آفريقايي · تب ساحل شرقی · تيلريوز

Coast Ranges
کوهستان های ساحلی در امریکای شمالی (از آلاسکا تا کالیفرنیا)

ivory coast
ساحل عاج

Coromandel Coast
کرانه ی کورومندل (در جنوب شرقی هندوستان و در خلیج بنگال)

Malabar Coast
کرانه ی مالابار (درجنوب غربی هندوستان)

Coast Mountains
کوه های ساحلی استان بریتیش کلمبیا در کانادا و ایالت آلاسکا

Republic of the Ivory Coast
جمهوري ساحل عاج · ساحل عاج

Barbary Coast
(بین سال های 9481 تا 6091) محله ی ساحلی سانفرانسیسکو که قمارخانه های آن شهرت داشت · کرانه ی جنوبی دریای مدیترانه از مصر تا مراکش که در قدیم ماوای دزدان دریایی از نژاد بربر بود (Barbary هم می گویند)

voorbeelde

One compliment, and now you're coasting.
یه تعریف کردم, و حالا خوب کار نمیکنی

and as I eased off the gas, my car gasped and stalled, leaving me coasting in an eerie quiet.
و هنگامی که گاز را رها کردم ماشینم با خر خری خفه مرا به سکوت و هم آوری وارد کرد.

they have even seized the southwestern coasts
آنها ساحل جنوب غربي را هم تصرف کرده اند

A driver was telling me that they went to rent a car to go up the coast of France and the owner gave it to them, and said, "You know what, here's where the cliffs are, and here's all the beaches, and this is my best beach, and this is where the best fish restaurant is."
یک راننده برایم تعریف کرد که میخواستند ماشین کرایه کنند تا به سواحل فرانسه بروند و یک مالک ماشین، اتومبیلش را به آنها کرایه داد، و گفت، «میدانی، فلان جا صخره ای است، و فلان جا ساحل است، اینجا بهترین ساحل است، و در فلان رستوران بهترین ماهی را میدهند.»

If she judged that the coast was clear she would blow her nose when he approached;
اگر اطمینان حاصل میکرد که زاغ سیاهشان را چوب نزدهاند، با نزدیک شدن و ین ستون، بینیاش را بالا میکشید.

The fact that the Zangaro River flows almost parallel to the coast, slanting in toward it, for sixty miles
این حقیقت که رودخانه زانگارو تقریبا موازی با ساحل و کمی متمایل بط رف آن در مسافتی به طول شصت مایل جریان پیدا میکند،

Potatoes are grown in fields near the coast, using seaweed-based fertiliser, and in addition the region produces pork products, other root vegetables, and cattle (see below); and summer berries such as strawberries are grown abundantly.
کاشت سیب زمینی در مزارع نزدیک به ساحل، با استفاده از کود جلبک دریایی، انجام میشود و علاوه بر این منطقه محصولات گوشت خوک، دیگر سبزیجات ریشهای، و دامداری و تولید انواع توتهای تابستانی مانند توت فرنگی در حد وفور رشد کردهاست.

America's Climate Security Act of 2007 Climate resilience Energy security Environmental monitoring Food security Water security "Why the U.S. East Coast could be a major 'hotspot' for rising seas".
مطالعهٔ آنها اطلاعاتی دربارهٔ تغییرات اقلیمی و وضعیت اقیانوسها در گذشته فراهم میکند) چرخه کربن آبکره چرخه آب "Why the U.S. East Coast could be a major 'hotspot' for rising seas".

the rugged spine of mountains which, from north to south, divided a coast strip from a wide inland plain.
عبارت از تقسیم بندی این منطق توسط سلسله جبالی از کوههای صعبالعبور از شمال به جنوب بود. این کوهها سرزمینهای ساحلی را از دشت پهناور شرقی سوریه جدا میکرد.

Then in August he started a more extensive journey across America to the West coast before returning east at the end of October.
سپس در ماه اوت سفر گستردهای را در سواحل غرب ایالات متحده آغاز نمود و در اواخر ماه اکتبر به شرق این قاره بازگشت.

During the Bolshevik Revolution, he set up temporary study communities in Essentuki in the Caucasus, then in Tuapse, Maikop, Sochi and Poti, all on the Black Sea coast of southern Russia, where he worked intensively with many of his Russian pupils.
در زمان انقلاب بلشویکی اجتماعات مطالعاتی ناپایداری در اسنتوکی در قفقاز، و سپس در توآپسه، مایکوپ، سوچی و پُتی در کرانهٔ دریای سیاه در جنوب روسیه برپا و به شکل فشردهای با بسیاری از شاگردان روسی خود کار میکند.

He had ordered Semmler while in Genoa to pick up the necessary sea charts to cover the whole Yugoslav coast
او به سم لر دستور داده بودکه در جنوآ، تمام نقشههای دریائی لازم را برای سرتاسر ساحل یوگوسلاوی خریداری نماید،

A second prototype was then installed in 2012 for a 6-week period at the Northwest National Marine Renewable Energy Center’s test site off the coast of Oregon in an open-sea area.
در نمونه بعدی در سال ۲۰۱۲ برای یک دوره ۶ هفتهای در مرکز آزمایشگاه ملی انرژی دریایی شمالغربی در ساحل اورگن در دریای آزاد نصب شد.

i know wonderful place, just up coast from here
من يک جاي عالي را ميشناسم كه زياد از اينجا دور نيست

but still these great rollers would be running along all the external coast
با این همه باز هم تیغههای بزرگ موج همچنان بهسوی کرانه میغلتیدند

Dominica is the only island in the eastern Caribbean to retain some of its pre-Columbian population, the Carib Indians, about 3,000 of whom live on the island's east coast.
با این حال دومینیکا تنها جزیرهٔ کارائیب شرقی است که هنوز جمعیت پیش از کشف آن توسط کلمب را حفظ کردهاست: بومیان کارائیب که حدود ۳۳۰۰ نفر از آنان همچنان در سواحل شرقی به زندگی مشغولند.

we were compelled to coast in the direction of Oran
مجبور شدیم در امتداد ساحل او ران حرکت کنیم،

it is a weeks march from trolleund on the coast of norway
يك هفته از ترولسوند در ساحل نروژ دوره

It proposes that very long dams (for example: 30–50 km length) be built from coasts straight out into the sea or ocean, without enclosing an area.
این فناوری پیشنهاد میکند سدهای بسیار طولانی (برای نمونه به طول ۳۰ تا ۵۰ کیلومتر) از ساحل مستقیم (بدون محوطهسازی) به سمت دریا یا اقیانوس ساخته شود بدون آنکه ناحیهای را دربر گیرد.

I leave for the coast on business.
بخاطر کارهايي که دارم بايد مدتي از اينجا برم.

Traveling along the Amalfi Coast with nothing but a motorcycle and a backpack.
سفر به " سواحل امالفي " فقط و فقط با يه موتور و كوله پشتي.

He's from some super rich family on the east coast.
اون از ه خانواده فوق ثروتمند از سواحل شرق اومده

Mrs. Strickland was taking her family to the coast of Norfolk, so that the children might have the sea and her husband golf.
خانم استری کلند میخواستخانوادهاش را به ساحل نور فولک ببرد، تا بچههایش بتوانند در دریاشنا کنند و شوهرش بتواند گلفبازی کند.

The Malabar Coast, throughout recorded history from about 3000 BC, had been a major trading center in commerce with Mesopotamia, Egypt, Greece, Rome, Jerusalem and the Arab world.
ساحل مالابار در طول تاریخ ثبت شده از حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد تا به حال یک مرکز تجاری برای داد و ستد با بینالنهرین، مصر، یونان، رم، بیت المقدس و جهان عرب بوده است.

They often took refuge and refitted their ships in the areas the Spanish could not conquer, including the islands of the Lesser Antilles, the northern coast of South America including the mouth of the Orinoco, and the Atlantic Coast of Central America.
آنها اغلب در مناطق دور از تسلط اسپانیاییها، پناه میگرفتند و کشتیهای خود را تجهیز مینمودند از جمله جزایر آنتیل کوچک، ساحل شمال آمریکای جنوبی شامل دهانه اورینوکو Orinoco و سواحل اقیانوس اطلس در آمریکای مرکزی.