CPM, cost per thousand ad impressions
هزینه برای هزار بار نمایش.
impress oor Persies
impress
en
(transitive) To affect (someone) strongly and often favourably
Vertalings in die woordeboek Engels - Persies
اثر
Strickland made no particular impression on the people who came in contact with him in Tahiti.
استری کلند بر مردمی که در تاهیتی با او تماس گرفتندهیچ اثر به خصوصی نگذارده بود.
حرارت
Scarlett was impressed less than anyone else by his tempers and his roarings.
اسکار لت کمتر از دیگران تحت تأثیر حرارت و داد و فریاد و خشم پدرش قرار میگرفت.
اثرگذاری
En 32 vertalings meer. Besonderhede is ter wille van die beknoptheid verborge
مهرزنی · هناییدن · مصادره · سخره · فشردن · طبع · زدن · (اثری که با فشردن چیزی مثل مهر بر چیز دیگری گذاشته شود) نقش · (با: on یا upon) در خاطره ثبت کردن · (برای کارهای عام المنفعه) مصادره یا ضبط کردن (پول یا ملک وغیره) · (برق - به مدار یا اسباب الکتریکی و غیره) برق دادن · (شخص یا چیز بر شخص دیگر) تاiثیر فکری یا روحی · (فکرا یا روحا و غیره) تحت تاiثیر قرار دادن · اثر گذاشتن · اندیش گذاری کردن · اندیش گذاشت · اندیش گیری کردن · باسمه زدن (رجوع شود به imprint) · باسمه زنی · برداشت گذاشتن · به خاطر سپردن · به خدمت اجباری بردن (به ویژه خدمت در نیروی دریایی) · جای مهر · در مغز (کسی) جایگزین کردن · رجوع شود به impressment · منقوش کردن · مهر کردن (فلز و غیره با پرس یا منگنه و غیره) · نشان گذاردن · نشان گذاری · نقش انداختن · نقش اندازی · نقش گذاری کردن
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
impressment
اثر · اثرگذاری · بردن به خدمت اجباری (به ویژه در نیروی دریایی) · حرارت · سخره · ضبط پول یا اموال (برای مصارف همگانی) · طبع · مصادره
impression
(دندان پزشکی) جای دندان روی موم یا گچ (که از آن قالب دندان مصنوعی یا روکش دندان را می سازند) · اث · اثر · اثر گذاری (از راه فشردن مهر یا شفتاهنگ و غیره) نقش اندازی · احساس · ادا · اعتقاد · اعتماد · اندیش گذاشت · اندیش گرفت · باور · برداشت · تاiثیر · تصور · تقلید · درآیش · عقیده · فشار · فکر · معتقدات · میزان بازدید · نشان · نقش · نمایش · هنایش · چاپ · گمان
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
Arrive in an autorickshaw, you'll make a nice impression.
خب اينطور که من فهميدم طرف ناراحته، ميدوني؟OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
And though, doubtless, some at least of the imaginative impressions about to be presented may have been shared by most men
داشتم طراحي ميخوندم خوب ، پس من يک طراحمMIZAN MIZAN
Such a reasoning approach leaves a favorable impression and gives others much to think about.
ببخشید کوچولو. مشکلی نیستjw2019 jw2019
As a seven-year-old guy, I was impressed.
لحظات تاريخي زيادي در تاريخ تلويزيون وجود داشتهted2019 ted2019
What recent adjustments have particularly impressed you, and why?
من مرده بودم ، روزي که به دنيا آمده بودمjw2019 jw2019
she wore it to impress me on our first date.
دست کشيدن ازOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
Belie: to give a false impression.
قابليت انعقادted2019 ted2019
but his fame impressed her:
خوشقيافهات ، چيزي که تو داريMIZAN MIZAN
though it did not seem to have made any vital impression upon them,
من نگران پرنس کیانگ وون هستمMIZAN MIZAN
The re-hiring of the directors, three months before the release of Captain America: The Winter Soldier, came as a result of Marvel executives being impressed with test screenings of that film.
هي بچهها. بياين اين قايقو نيگا کنينWikiMatrix WikiMatrix
By having a more positive impression of individuals in the in-group, individuals are able to boost their own self-esteem as members of that group.
اگه راديواکتيو وجود داشت اونا زنده نميموندنWikiMatrix WikiMatrix
Such sick dreams always remain long in the memory and make a powerful impression on the overwrought and deranged nervous system.
من واقعا نمیدانمMIZAN MIZAN
What impressive logic!
در # توي دفترم در دانشگاه ميبينمتjw2019 jw2019
the certainty with which he came in, and tumbled the Memorial out of all shape, made a deep impression on me.
ارباب نمي دونست چه اتفاقي براي انبار من افتادهMIZAN MIZAN
Mihailov fancied that the picture had made an impression on them too.
ما ديگه قادر به متوقف کردن اونا نيستيمMIZAN MIZAN
It was my lack of poise of course that made such a bad impression on people like Mrs Danvers.
من همچنین این را در سیلیکات مایع برای تمیز کردن آب و افزایش مزه گذاشته امMIZAN MIZAN
impressive.
من وقتی یک کشتی تجاری از سونگ پا اومده بود یکیشونو دیدمOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
Lack of modulation may give the impression that you have no real interest in your subject.
آره حتما اون اينها را براى تو گذاشتjw2019 jw2019
I was tremendously impressed to find that Ivan Fyodorovitch had not given up his idea of saving his brother, and was confiding this plan of escape to me, though he was still jealous of me and still convinced that I loved Mitya.
هری ، این آخرین باری بود که طرفت را گرفتم فهمیدی چی گفتمMIZAN MIZAN
Once again I had the impression that she chose her words with care, that she was feeling her way, as it were, into my mind.
آرهبازي نهايي يانكي هاميدونستم. من ميدونستم كه اينكارو ميكنهMIZAN MIZAN
You think that's gonna impress anybody?
تو ژوئن ما مواد را بهت داديم كه تست شده #% خالص بودOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
Locke also wrote that "the little and almost insensible impressions on our tender infancies have very important and lasting consequences."
نمیدانم، من فقط او را کنار رودخانه پیدا کردم و به اینجا آوردمWikiMatrix WikiMatrix
His house impressed me much; it is like a burial ground, he seems to like it, which is, however, quite natural.
اگه قرار باشه با هم باشيمMIZAN MIZAN
2 Whether we think about the atom or turn our attention to the vast universe, we are impressed by Jehovah’s awesome power.
و چقدر شایستگی هست که در دربار، این کار انجام بشودjw2019 jw2019
under this impression wrote to the Archbishop, entreating him earnestly
بچه را پائين نگه دارMIZAN MIZAN
202 sinne gevind in 6 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.