(برای شرکت در جلسه) فراخواندن oor Engels

(برای شرکت در جلسه) فراخواندن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

summon

Verb verb noun

Soortgelyke frases

(روان شناسی) فراخواندن
elicit

به خدمت نظام فراخواندن
conscript

(قوش شکاری) گولزنک باز شکاری (ریسمانی که سر آن مقداری پر می بندند و برای فراخواندن باز به کار می برند)
lure

(باز شکاری را با گولزنک) فراخواندن
lure

(مهجور) فراخواندن (به ویژه از تبعید)
repeal

(نادر) فراخواندن
revoke

(شیاطین یا اجنه را)فراخواندن
conjure

به اردو فراخواندن
recall

(با حرکت سر یا دست) فراخواندن
beck

voorbeelde

گفته ميشه که براي فراخواندن مردگان استفاده ميشه.
Said to be used to call for the dead.

گفتم فراخواندن هرچند من شما بیگانگان را از سرزمینهای دوردست به اینجا نخواندهام،
Called, I say. though I have not called you to me, strangers from distant lands.

فراخواندن یک روش مجازی خالص هرچند خطای زمان اجرا تولید میکند.
Calling a pure virtual procedure will however produce a run-time error.

مقصود از فراخواندن شما به این جا همین بوده است.
That is the purpose for which you are called hither.

در این مورد فراخواندن و خواند از یک پروسیجر بسیار ساده و بسیار سریع است.
In this case the call into and return from a procedure is simple and extremely fast.

ترانه با صدای فراخواندن لوپز آغاز میشود: «همه دخترایی که میدونن سکسی هستن، بیان!».
It opens with Lopez calling out: "All the girls that know they sexy, come on!".

”ممکن است قدرت شفا دادن جسم او، و قدرت فراخواندن وی از وادی تاریک در من باشد.
'I have, maybe, the power to heal her body, and to recall her from the dark valley.

افق ۲۰۲۰ با فراخواندن طرحهای پیشنهادی آزاد و رقابتی، پروژههای نوآوری و تحقیقاتی را تأمین مالی میکند.
Horizon 2020 provides grants to research and innovation projects through open and competitive calls for proposals.

من از همپیمانان آمریکا میخواهم که در فراخواندن دولت ایران به داشتن عملکردی مسئولانهتر، به ما بپیوندند.
I ask that America’s allies join us in calling for the Iranian Government to act more responsibly.

واژهٔ یونانی که در اینجا «تسلّی» ترجمه شده است به «فراخواندن کسی پیش خویش» برمیگردد.
The Greek word here rendered “comfort” is linked to “a calling to one’s side.”

فراخواندن او به دفتر سر مددکار، آخرین جرقههای امید را در دل او خاموش کرده بود.
The summons to the warden's office had been her last faint hope.

كماندارها رو براي خدمت فراخواندن
The archers been called to ranks.

شهردار شیکاگو با حضور فراگیر پلیس و فراخواندن گارد ملی و ارتش برای سرکوب تظاهرات، شورشها را تشدید کرد.
Chicago's mayor escalated the riots with excessive police presence and by ordering up the National Guard and the army to suppress the protests.

زَکَرِیّا نبوّت خود را با فراخواندن یهودیان آغاز میکند و از قول یَهُوَه میگوید: «به سوی من بازگشت کنید.»
Zechariah begins his prophetic activity with a call to the Jews to ‘return to Jehovah.’

ابرچوبدستي. شنل نامرئي کننده ، براي مخفي شدن از دست دشمنان. و سنگ زندگي مجدد براي فراخواندن عزيزان از قبر.
The Elder Wand, the Cloak of Invisibility, to hide you from your enemies, and the Resurrection Stone, to bring back loved ones from the dead.

به عبارت دیگر نام کوچک نامی است که دوستان، خانواده و نزدیکان برای فراخواندن آن انسان از آن استفاده میکنند.
Generally the given name is the one used by friends, family, and other intimates to address an individual.

با این حال، محبت شخص به کلام وی و فهم درست آن، ملاکِ خدا برای فراخواندن افراد به زندگی آسمانی نیست.
However, love for God’s Word and a good understanding of it do not constitute God’s way of indicating that we have been called to heavenly life.

در آن دم که به تماشای آن لاشه مشغول بودند ناگهان صدای سوتی شبیه به آنچه چوپانان برای فراخواندن گله میکشند شنیدند.
As they stood looking at it they heard a whistle like that of a shepherd watching his flock

۲۹ کشیشان اعظم در خارج یا سفر کننده در خارج قدرت دارند تا بگویند آیا نیاز به فراخواندن چنین شورایی هست یا نه.
29 The traveling or located high priests abroad have power to say whether it is necessary to call such a council or not.

آردل؛ گماشته («آردلباشی: رئیس گماشتگان؛ فرّاشی که برای احضار افراد میفرستادند؛ فراّشی که مأمور فراخواندن و احضار سپاهیان یا متهمان و گناهکاران است).
Ikapai Saagadu (Dalit stories), Aaha!Oho! (humorous stories).

وقتی شلایلر از موضوع مطلع شد، به درستی حدس زد که فراخواندن بلومبرگ به برلین به معنی محکوم به شکست بودن دولتش بود.
Upon learning of this, Schleicher guessed correctly that the order to recall Blomberg to Berlin meant his own government was doomed.

اما در پاییز سال ۲۹ میلادی، «صاحب تاکستان» برای فراخواندن آن مردم عامی، عیسی را فرستاد تا پیرو او شوند و به اصطلاح کارگران خدا گردند.
Then, in the fall of 29 C.E., “the master of the vineyard” sent Jesus to call these lowly people to labor for God as Christ’s disciples.

گرچه سابقا در کانزاس سیتی و شیکاگو و دنور برای توزیع جزوات دینی به زندانها و ندامتگاههای بزرگ رفته و ضمن فراخواندن زندانیان به پرستش خداوند،
quite faint under the strain,although previous to this she had entered many a jail and larger prison in Kansas City, Chicago, Denver

شاید فراخواندن تمام پلیس های من و زیر و رو کردن متلت و خونت و این که اینجا بنشونمت و ازت سوال جواب کنم که دارم همین کار رو هم میکنم
So I'm startin'to think that... maybe calling'in all my cops and... searching your motel, your house, questioning you now, is just giving you exactly what you want:

این مسئله را او در روز پنجم ماه مه، یعنی زماین که برای فراخواندن تمام ارتش و تهیه مقدمات تسخیر دمشق و حلب، تحت نظراسماتز به سوی شمال میرفتیم، به من گفت.
This he told me on May the fifth, the date chosen under the Smuts arrangement for the heave northward of the whole army as prelude to the fall of Damascus and Aleppo.