به ! oor Engels

به !

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

cor

noun interjection

پاکتی یافت با مهر تقدیم به عشق من.
he came upon the one Amor nel cor.

ho

noun interjection

آیا نمک هم بطریقی به وزیر او گیوم هو مربوط میشود؟
is salt somehow connected to sir oh kyum-ho too?

whee

tussenwerpsel

voorbeelde

۱۸ بعد از ارائهٔ گفتارت، با دقت به توصیهها و راهنماییهای شفاهی گوش کن.
18 After you deliver your talk, listen carefully to the oral counsel offered.

اما درباره اطلاع دقیقی که از استخوانهای لویاتان پس از رسیدن به کمال درشتی و بزرگی دارم،
as for my exact knowledge of the bones of the leviathan in their gigantic, full grown development

هری که با تمام وجود سعی میکرد چهرهاش عادی به نظر برسد شانهاش را بالا انداخت و گفت:
Harry tried with all his might to keep his face impassive said with a shrug.

• چگونه میتوانیم به همایمانان سالمندمان علاقه و احترام نشان دهیم؟
• How can we show tender regard for aging fellow worshippers?

ديگه دوست نداره با من بخوابه تا به هيچ بچه‌اي كه من
he wont lie with me and risk damaging the child

بله ، حتي ارتش دامول به خاطر اين شايعه دلسرد شده است
yes, even the bold da mul army is discouraged because of the rumor

مي دوني که مي خواي به چي تبديل بشي ؟
Do you know the thing you will become?

اگه به من مي خورد چي ؟
What if I were shot?

اسیر گفت: لباس او لباس مسلمانان و خود نیز به ظاهر مسلمان است
In dress and outwardly, said he, she is a Moor

اين مربوط به دعوا نيست اين مربوط به بريدن با چاقو است
do not arrancaorn in a fight was a clean break, knife

مثل تو احساس مي کنم ، بايد به اندازه تو هم غذا مي خورم.
To feel like you do, I'll have to eat as much as you.

به کمک احتياج دارم.
I require help.

میگوید: نمیدانم چرا در این مورد به شما اعتماد میکنم.
I don't know why I'm trusting you with this.

چون اونا بطور خيلي جدي ميخوان پول ديگه ايي به جيب بزنند
Because they want their new money to be taken very seriously.

میخ وای یکی از ما رو مجبور به انجام این کار بکنی؟
You gonna make one of us do it?

ایمان به چه چیزی؟
Faith in what?

منو نگاه کنيد. به سيرابي نگاه کنيد آه آره
look at me. look at chowder. oh, yeah

به همین آسونی ؟
Just like that?

" تمام راههاي من به تو ميرسه "
You are the destination to all my roads.

دوباره به بیرون پنجره پرواز کرد.
swooped out again.

شاهزاده خانم ماریا به رفیقش مینگریست
Princess Mary looked at her companion

و به چیزی که حقمه میرسم
That I'd get what I deserved.

اما لحظهای بعد مو دی به او لبخند زد.
but after a moment Moody smiled

به غیر از اینکه چجوری سرتون به کار خودتون باشه
Except for how to mind your own business.

او به نازگول از نقشههای سارومان و تمایلش به شایر و موقعیت فعلی اش میگوید.
He divulged what he knew of Saruman's plans to the Nazgûl, specifically his interest in the Shire, and its location.