極相群落 oor Persies

極相群落

Vertalings in die woordeboek Japannees - Persies

جوامع اوج

voorbeelde

これは極(きまり)番付ともいった。
این امر تبار او را نیز به گناه ذاتی مبتلا نمود.

この場合、互いの相同性等は問わない。
البته لزومی نیست که این تیکها به صورت همزمان با یکدیگر مشاهده شوند.

これに対して、朕もまた使を遣わしてこれに相報いた。
یعنی همان حالت تواضعی که نشان دادیم، ایشان را به آنجا آورد.».

7 銀 ぎん 一 セヌム は 金 きん 一 セナイン に 等 ひと しく、どちら も 大麦 おおむぎ 一 ひと 升 ます 、または 各種 かくしゅ の 穀 こく 物 もつ 一 ひと 升 ます 分 ぶん に 相 そう 当 とう した。
۷ یک سنومِ نقره با یک سنینِ طلا برابر بود، و نیز با یک پیمانۀ جو و نیز با یک پیمانه از هر گونه غلّه.

一番のポイントは この相変化物質入りの
اما معجزه در اين كيسه كوچك شمعي است

2 すなわち、 主 しゅ なる わたし は、 今 いま から 次 つぎ の 大会 たいかい まで に 行 おこな って ほしい こと を あなたがた に 知 し らせよう。 次 つぎ の 大会 たいかい は ミズーリ、すなわち、ヤコブ の 1 残 のこ り の 者 もの で あり、2 聖 せい 約 やく に よる 相 そう 続 ぞく 人 にん で ある わたし の 民 たみ の ため に わたし が 3 聖別 せいべつ する 4 地 ち に おいて 開 ひら かれる。
۲ می گوید: من، سَروَر، بر شما آشکار خواهم کرد که من از شما از این زمان تا کنفرانس بعدی چه می خواهم انجام دهید، کنفرانسی که در میسوری برگزار خواهد شد، بر سرزمینی که من بر مردم خود تخصیص خواهم داد، که بازمانده ای از یعقوب هستند، و کسانی که وارثان برپایۀ آن پیمان هستند.

相 変わ ら ず 美し い
مثل هميشه خوشگله.

^ 「相異なる根をもたない」(do not have distinct roots) は「相異なる根をもつ」(have distinct roots) の否定である。
از نظر هیپیاس دروغگو غیر از درستکار و راستگو است نه آنکه هر دو یکی باشد.

双極性障害のうつの相は いろいろな形で現れます 落ち込みや 趣味への興味の減少 食欲の変化 無価値感や過度な罪悪感 睡眠時間の極端な長短 落ち着きのなさや鈍さ あるいは自殺の考えへの固執です
دوره افسردگی اختلال دوقطبی به صورتهای مختلفی بروز میکند - احساس خمودگی، کم رنگ شدن علاقه به سرگرمیهای پیشین، تغییر ذائقه، احساس بیفایده بودن یا احساس گناه شدید، پرخوابی یا کمخوابی بیش از حد، خستگیناپذیر بودن یا احساس خستگی دائمی، یا افکار مدام خودکشی.

今回の逮捕劇とモスレヒー情報相の1月8日の発言との関係は、いまのところ不明だ。
تا به حال معلوم نیست که آیا این موج اخیر بازداشت با اعلام 8 ژانویه مصلحی مرتبط هست یا خیر.

「良いたよりにふさわしく行動しなさい。 ......一つの霊のうちにしっかりと立ち,一つの魂をもって良いたよりの信仰のために相並んで奮闘し(なさい)」― フィリピ 1:27。
‹بطور شایستهٔ انجیل رفتار نمائید، به یک روح برقرار باشید و بیک نفس برای ایمان انجیل مجاهده کنید.›—فیلپیان ۱:۲۷.

減 ら ず 口 は 相 変わ ら ず
ما فراموش کرديم

その夜、藺相如の従者一同から折り入って話があると申し入れられた。
محمد شب را در شیخان خوابید و محمد بن مسلمه را به پاسداری واداشت.

恵文王は藺相如を上大夫とした。
جلالالدین محمد اصفهانی: پزشک.

しかし、もし彼らと相まみえる事があれば 彼らと関わり、勇気づけ、希望を与えてください
اما اگر زمانی شما یکی از آنها را دیدید، باهاشون دم خور بشید، تشویقشان کنید، و به آنها امید را عرضه کنید.

それで未来には ヒッグス場が相転移を起こし 量子トンネル効果の結果 このように大変な 超高密度の状態に 変わる事があり得るか?
پس، من میخوام بدونم، آیا ممکنه در آینده، این میدان هیگز دستخوش یک تغییر فاز بشه، و از طریق تونل زنی کوانتومی، به این حالت فوق چگال ناخوش آیند تبدیل بشه؟

故に私情に於てもまた相離隔するを欲せず。
نمیخواهند کسی سر از کارشان درآورد.»

1960年代に この国が本物の多様性と 相まみえた時 この国が本物の多様性と 相まみえた時 私たちは「寛容さ」という言葉を 多様性にアプローチする為の 中心的な人民の美徳として 採り入れました
وقتی این کشور با گوناگونی های اصلی مواجه شد در سالهای ۱۹۶۰ ما بردباری را پذیرا شدیم به عنوان یک فضیلت مدنی که با کمکش به این راه رویم.

一.第一武道を嗜むべき事 一.兼ねて士の格式油断なく穿儀致すべき事 一.万一用事に付きて咄外の人に参会致し候はゞ用事相済み次第早速罷帰り長座致す間敷事 一.咄相中何色によらず、入魂に申合わせ候儀肝要たるべき事 一.朋党中無作法の過言互いに申し懸けず専ら古風を守るべき事 一.咄相中誰人にても他所に差越候節その場に於て相分かち難き儀到来致し候節は、幾度も相中得と穿儀致し越度之無き様相働くべき事 一.第一は虚言など申さざる儀士道の本意に候条、専らその旨を相守るべき事 一.山坂の達者は心懸くべき事 一.二才と申す者は、落鬢を斬り、大りはをとり候事にては之無き候 諸事武辺を心懸け心底忠孝之道に背かざる事第一の二才と申す物にて候 此儀は咄外の人絶えて知らざる事にて候 右条々堅固に相守るべし もしこの旨に相背き候はゞ二才と言ふべからず 軍神摩利支天八幡大菩薩 武運の冥加尽き果つべき儀 (略訳) 武道が第一である。
جام جانبختگان به یاد هفده شهید برگزار میگردد: ۱-جان باخته زنده روان مهرداد فرارونی ۲-جان باخته زنده روان کامران گنجی ۳-جان باخته زنده روان مهندس کیخسرو کیخسروی ۴-جان باخته زنده روان بهروز باستانی ۵-جان باخته زنده روان پرویز آبادی ۶-جان باخته زنده روان مهندس داریوش شهزادی ۷-جان باخته زنده روان مهندس فرهاد خادم ۸-جان باخته زنده روان دکتر اسفندیار دارابیان ۹-جان باخته زنده روان استوار یکم پزشکیار فریدون نژادکی ۱۰- جان باخته زنده روان جمشید گشتاسبی ۱۱-جان باخته زنده روان دیهیم شهریاری ۱۲-جان باخته زنده روان رستم آذر باد ۱۳-جان باخته زنده روان ستوان یکم جهانبخش نمیرانیان ۱۴- جان باخته زنده روان داریوش آبادیان ۱۵-جان باخته زنده روان اردشیرمرادیان ۱۶-جان باخته زنده روان سرهنگ مهرداد آبادیان ۱۷-جان باخته زنده روان پرویز سرایی آنچه علت اصلی تداوم حیات یک جامعه محسوب میشود بدون شک فرهنگ است.

故に我が邦の兵の精はこの時に極る」とある(原漢文)。
همچنین از میان فراوردههای لبنی، ماست و کشک مصرف زیادی دارد.

生物学的な相溶性がないからです
آنها از نظر بیولوژیکی سازگار نیستند.

3 また、さばきつかさ は 自 じ 分 ぶん の 働 はたら いた 時 じ 間 かん に 応 おう じて 俸 ほう 給 きゅう を 受 う けた。 すなわち、一 日 にち に ついて 金 きん 一 セナイン、または 銀 ぎん 一 セヌム を 受 う けた。 銀 ぎん 一 セヌム は 金 きん 一 セナイン に 相 そう 当 とう する。 これ は、 定 さだ められた 法 ほう 律 りつ に よる。
۳ و داور بر پایۀ زمانش مُزدش را دریافت می کرد — یک سنین طلا برای یک روز، یا یک سنوم نقره، که با یک سنین طلا برابر است، و این بر پایۀ قانونی است که داده شده بود.

結果として,ナートには二つの相対立する生成パターンが存在するので,石目に沿ってカットすることは非常に難しくなります。
به همین جهت، نات از دو الگوی مختلف بلوری تشکیل شده است و این موضوع کار تراش سنگ را بر طبق وجههای بلور بسیار دشوار میکند.

時空が相転移したのです
بُعد فضا - زمان دستخوش یک انتقال فاز شد.

極北に住む人々の中には,オーロラを戦争や疫病の前兆とみなす人もいます。
برخی از مردم کشورهای شمالی مشاهدهٔ شفق آسمان را علامت جنگ یا طاعون میدانند.