Tomate oor Persies

Tomate

/toˈmaːtn̩/, /toˈmaːtə/ naamwoord vroulike

Solanum lycopersicum (bot.) (fachsprachlich)

Vertalings in die woordeboek Duits - Persies

گوجه فرنگی

naamwoord

Die schmackhafte Frucht des Solanum lycopersicum, die rot ist, wenn sie reif ist.

Das scheint etwas viel verlangt, besonders wenn man eine saftige Tomate will.
و به نظر درخواست سختی میرسد، مخصوصا اگر گوجه فرنگی آبدار بخواهید.

گوجهفرنگیها

تمات

فرنگی · گوجه · گوجۀ

tomate

Vertalings in die woordeboek Duits - Persies

گوجهفرنگیها

voorbeelde

Eine Tomate hat keine Logik.
گوجه فرنگي که منطق نداره.

Gurke, Tomate, Apfel, Zwiebel?
خيار ، گوجه فرنگي ، سيب ، پياز...

Dazu brauchst Du Tomaten, Kapern und Knoblauch
تو به گوجه فرنگي کيپر و سير احتياج داري.

Meine Mutter hatte mir mein Lieblingsomelett zubereitet: mit Tomate.
مامانم املت مورد علاقمو درست کرده بود

Patrick, mehrere Kinder sind in diesem Tomaten-Tornado gefangen.
پاتريك ، چند تا بچه توي اين طوفان گوجه فرنگي گير افتادن

Ich hab ein paar Tomaten verkauft.
چند تا گوجه فروختم.

Ich muss mein Alter akzeptieren und Oliven und Tomaten züchten.
من بايد بالا رفتن سنم رو قبول کنم

Ich öffne meine Augen, und nehme etwas wahr, das ich beschreibe als: 'rote Tomate, einen Meter entfernt'.
چشمام را باز میکنم توی ذهنم یک گوجه فرنگی را در فاصله یک متری مجسم میکنم.

Naja. Ist gut für meine Tomaten.
خب ، [ حداقل ] برای گوجه هام خوبه.

Sind diese Tomaten noch in Ordnung?
اونها گوجه هاي خوبي هستن

Ich habe Tomaten gesät.
.چند تا گوجه فرنگي کاشتم !

(Lachen) Wenn sie Tomaten züchten, essen sie Tomaten.
(خنده ی حاضرین) اگر گوجه را خودشان بکارند، آن را با اشتها می خورند.

Bis jetzt haben wir erfolgreich Tomaten gezüchtet.
در حال حاضر، ما به طور موفقیت آمیز گوجه کشت کرده ایم.

Pesto, kleine Tomaten, Dijon-Senf.
با گوجه فرنگي آلبالويي وسس خردل

Dann Tomaten, Tomatenmark kurz schmoren, aber nicht ansetzen lassen.
مقداري گو جه فرنگي ورب اضافه مي کني سرخ مي کني ونمي گذاري بهم بچسبه

Du sagst Tomate...
تو گفتي گوجه فرنگي...

Gib mir die Tomaten.
اون گوجه ها رو بده به من

Einige davon sind ziemlich kreativ, wie das Vermischen zweier Arten durch einen Prozess namens "Pfropfen", um eine Sorte zu erzeugen, die halb Tomate und halb Kartoffel ist.
بعضی نسبتا خلاقانه بودن. مثل ترکیب کردن دو گونه مختلف با هم دیگر استفاده از روشی که قلمه نام دارد.

Das sind die Früchte, falls es Tomaten sind, die in unsere Tomatensuppe gehen.
بعضی میوهها در طبیعت از حشرات آسیب میبینند. در مورد گوجه مثلا، وارد سوپ گوجه میشه. بعضی میوهها در طبیعت از حشرات آسیب میبینند. در مورد گوجه مثلا، وارد سوپ گوجه میشه.

Wir kamen mit italienischem Saatgut in Süd-Sambia an; in dieses umwerfende Tal, was zum Sambesi-Fluss führt. Wir lehrten der einheimischen Bevölkerung den Anbau italienischer Tomaten und Zucchini und...
پس ما با دانه های ایتالیایی از راه رسیدیم در زامبیای جنوبی، در این دره بسیار زیبا، در امتداد رودخانه زامبزی، و به مردم محلی یاد دادیم که چطور گوجههای ایتالیایی کشت کنند، و کدو و غیره...

Ich werde gleich die Tomaten schneiden.
خوب ، تو بعد از اين چيکار ميکني ؟

Meine Tomate ist geplatzt.
گوجه فرنگي هم مي خواهي ؟

Was kosten die Tomaten?
اين گوجه ها قيمتشون چنده ؟

Aber für richtig gute Tomaten, für Ochsenherztomaten...
برای گوجه های خوب و قلب گوشت گاو

Ich war die beste Tomate!
، بهترين گوجه فرنگي رو بازي کردم!