جريان الکتريکی oor Arabies

جريان الکتريکی

Vertalings in die woordeboek Persies - Arabies

كهرباء

naamwoord

voorbeelde

آزمايش واکنش عصبي رو انجام داديم اما از تعبيه سوزنهاي حاوي جريان الکتريکي در بدن نتيجه اي نگرفتيم
كنا سنقوم بالرسم الكهربي ، لكن لم نتعدي إدخال الإبرة

جريان الکتريکي که همه جا هست چطوري ثابت ميمونه ؟
هناك تيار كهربى فى كل مكان لم هى مستقرة ؟

اول از همه اینکه میادین الکتریکی یک جریان الکتریکی نیستند که بسرعت ازمیان بافت عبور کنند.
في المقام الأول، الحقول الكهربائية ليست تيارا كهربائيا يمرّ عبر النسيج.

گفتي جريان الکتريکي ؟
هل قلت تيار ؟

ببينيد ، درست روي " جريان الکتريکي زمين " ـه
انظر ، هذا فى نفس مكان التيار

زیرا به محض اتصال جریان الکتریکی به مغز، میتوانید که مغز را به یارانه متصل کنید.
لأنه وبمجرد أن يكون لديك توصيل كهربائي مع الدماغ، فبإمكانك أن تستخدمه لربط الدماغ بالكمبيوتر.

.هر چیزی با جریان الکتریکی
كل شيء إلكتروني.

مطابق معادلات ماکسول، هر جریان الکتریکی یک میدان مغناطیسی تولید میکند و این میدان است که اندازهگیری میشود.
وفقًا لمعادلات ماكسويل، فإن أي تيار كهربائي ينتج حقل مغناطيسي، وهذا هو المجال الذي يتم قياسه.

اینه که از یه جریان الکتریکی استفاده کنیم
( الفرصة الوحيدة لجعل قلب ( كايب ينبض مجددا هي بتطبيق تيار كهربائي

فکر کنم بايد براي کنترل بيشتر... روي جريان الکتريکي مجبورم به اماندا دست بزنم
أعتقد أنه يجب علي أن ألمس ( أماندا ) أذا أردت أن أعدل الشحنة بطريقة مؤكدة

گفت چاشني مواد منفجره با نواسانات جريان الکتريکي فعال ميشه
يتم تشغيل المتفجرات عن طريق شحنة كهربية

" دني " همه ي " جريان الکتريکي زمين " رو علامت گذاري کرده
" دانى " حدد أماكن التيارات الكهربية الأرضية على الخريطة ، حسناً ؟

اون دستگاه انرژي رو مثل جريان الکتريکي منتشر ميکنه
الآلة تبعث طاقة إشارات ، تقريباً مثل التيّار الكهربائي

و این جریان، جریان الکتریکی توسط الکترونها حمل میشود،. درست در منزل شما و به همین ترتیب.
هذا التيار الكهربائي ، تحمله الالكترونات ، تماما كما في بيتك ، وهلم جرا.

و آن جریان الکتریکی از بدن شما هم می گذرد.
و تمر الكهرباء عبر جسدك ايضاً.

الکتروفیزیولوژی شامل اندازهگیری تغییر ولتاژ یا جریان الکتریکی در مقیاسهای گستردهای از پروتئینهای دارای یک مجرای یونی تا تمام یک عضو مانند قلب میباشد.
تعتمد الفيزيولوجيا الكهربية على قياس التغيرات في الجهد الكهربائي أو التيار الكهربائي في درجات مختلفة، ابتداءً من قناة أيونية بروتينية واحدة حتى أعضاء كاملة مثل القلب.

در سالهای ۱۸۰۰ میلادی، مایکل فارادی کشف کرد که جریان الکتریکی باعث ایجادِ میدان مغناطیسی میشود و تغییر در یکی، موجب تغییر در آن دیگری میشود.
في القرن التاسع عشر، اكتشف مايكل فاراداي أن التيار الكهربائي له حقل مغناطيسي، وأن تغير أحدهما يؤدي إلى تغير الآخر.

ماکسول مجموعهای از روابط را بیان کرد که قادر بودند ارتباط بین میدان الکتریکی، میدان مغناطیسی، بار الکتریکی و جریان الکتریکی را به روشنی نشان دهند.
كما طور ماكسويل مجموعة من المعادلات التي قد تصف بوضوح العلاقة المتبادلة بين المجال الكهربائي والمجال المغناطيسي والشحنة الكهربائية والتيار الكهربائي.

هرگاه یک تابش نور به این گیرنده ها اصابت کند حفره ها باز شده و جریان الکتریکی متصل می شود و نورون ها پالس های الکتریکی را موجب می شوند.
عندما يأتي ضوء قوي على المُستقبل , تفتح المسام ويسري التيار الكهربي لتشغيله , وتطلق الخلية العصبية ومضات كهربية .

عصب ها ماهيچه ها رو با ايجاد جريان هاي الکتريکي کوچيک تحريک مي کنن
الأعصاب تجعل العضلات تتحرك ببث شحنة كهربية بسيطة

هر بار که ماهیچه ای را منقبض می کنید، یک جریان الکتریکی کوچکی صادر می شود که شما می توانید توسط آنتن یا الکترود ضبط کنید و آنرا برای حرکت دادن پروتز موتور دار بکار برید.
ففي كل مرة تنقبض فيها العضلات ، ترسل إشارات كهربائية صغيرة جداً بإمكاننا إلتقاطها بواسطة هوائي أو أقطاب كهربائية وبالتالي إستعمالها في تشغيل محركات الطرف الإصطناعي.

رعد و برق يه جريان ساده الکتريکي ـه
البرق بكل بساطة عبارة عن كهرباء

قلب ، مغز با جريان هاي الکتريکي هدايت مي شن
القلب والدماغ يشتغلان بنبض كهربائي.

حفره های اینچنینی جریان های الکتریکی را عبور می دهند و مسئولیت تمام ارتباطات شبکه عصبی را بر عهده دارند.
مسام مثل هذه تتحكم في مسار التيار الكهربي وتكون مسئولة عن كل الإتصالات في نظام الخلايا العصبية .

تنها سر نخ شما مجموعه ای از جریان های الکتریکی است که تنها به شکلی غیرمستقیم به آنچه در جهان بیرون است ربط دارد، هر آنچه که ممکن است باشد.
كل ما عليك الاعتماد عليه هو تيارات من النبضات الكهربائية والتى ترتبط بصورةٍ غير مباشرة بأشياء فى العالم الخارجي، مهما كانت.