(از نظر باد و آفتاب) موقعیت oor Engels

(از نظر باد و آفتاب) موقعیت

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

exposure

naamwoord

Soortgelyke frases

موقعیت بهتری یافتن
upwell

(ستاره شناسی قدیم - طالع بینی) موقعیت زودیاک (منطقه البروج) در هنگام به خصوصی (به ویژه هنگام تولد)
ascendant

(دریا نوردی و هوا نوردی و فضا نوردی) هدایت از طریق مشاهده ی موقعیت خورشید و ماه و ستارگان (به جای استفاده از ابزاری مانند قطب نما و غیره)
celestial navigation

موقعیت ناچشمگیر
background

(گیاه شناسی - وابسته به گیاهی که تحت تاثیر عوامل خارجی موقعیت و جهت خود را عوض می کند) دگرسوپذیر
anisotropic

(بخشی از ستاره شناسی که با فواصل و حرکات و موقعیت سیارات و ستارگان سرو کار دارد) ستاره سنجی
astrometry

طرز قرارگیری (از نظر قطب نما یا موقعیت شخص)
bearing

در موقعیت نامساعد قرار دادن
penalize

بالاترین مقام یا موقعیت در زندگی
meridian

voorbeelde

او به نازگول از نقشههای سارومان و تمایلش به شایر و موقعیت فعلی اش میگوید.
He divulged what he knew of Saruman's plans to the Nazgûl, specifically his interest in the Shire, and its location.

البته تمام جوانانی هم که در پی خرسندی یَهُوَه میباشند از موقعیت ایدهآل خانوادگی برخوردار نیستند.
Of course, not all young people who seek to please Jehovah have ideal family circumstances.

موقعیت سرهنگ رو روی شبکه پیدا کردیم.
We've located Major on the grid.

همه در موقعیت هستن ؟
Everybody in position?

هدا ، نميتوني من رو در اين موقعيت قرار بدي
Hedda, you can't put me in this position.

باید موقعیت قدرت مون رو در نظر داشته باشیم
We have to consider our position of strength.

به او بگویید یک موقعیت اضطراری است. اتاق عمل را آماده کنید.
Tell him it's an emergency. Have a room prepared for surgery.

پشت بام در موقعيت قرار گرفت.
Rooftops in position.

شمال موقعيت ما غرب وحشيه
North of our position is the wild west.

تو موقعيت قرار گرفتي ؟
Are you in position?

پیتر تمپلتون در موقعیت دشواری قرار داشت.
Peter Tem pleton was in a difficult position.

هیچوقت نباید تو رو تو این موقعیت قرار میدادم
I should never have put you in that position. No.

از موقعیت خود خارج شو و خودت را جای دیگران بگذار.
Take yourself out of your shoes, put yourself into the shoes of another person."

متنفرم از این موقعیت عجیب که درش قرار داریم
I hate it that we're at odds.

نيکي ، من نواح ووسن هستم چند وقته که به موقعيت رسيدي
nicky, this is noah vosen. how long have you been on site

بسيار خب, يه موقعيت خاص داريم
All right, we got ourselves a situation here.

من تو موقعيت تو نيستم مريض عوضي
I wouldn't be in your position, you sick fuck.

براي جلوگيري از معلم هايي که موقعيت هاي خطرناک رو ترويج ميدن
It's about our teachers not promoting dangerous situations.

ولي ببينين ، هي ، موقعيت هر کسي با کس ديگه فرق داره
But I mean, hey, everyone's situation is different.

وقتی شما را در آن شرایط موقعیت دیدم
Made curious by seeing you in that connection

تیم تهاجم در موقعیت
Assault team in place.

دارم سعي ميکنم يه تصميمي براي موقعيت اينجا بگيريم
we make a decision in here.

آنها موقعیت مکانی همسایه هایشان را نظارت و ارزیابی میکنند.
They're monitoring their neighbors' positions.

ولی این موقعیت موقتی است.
But this situation is temporary.

حضور در این گردهمایی ها باعث تثبیت موقعیت اجتماعی افراد میشه
Presence at these events is what confirms one's status in society.