(از نظر رفتار یا گفتار) سرد oor Engels

(از نظر رفتار یا گفتار) سرد

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

cool

adjective verb noun

Soortgelyke frases

(آبگونه) بدون انجماد بسیار سرد کردن یا شدن
supercool

باد بیز (باد سرد شمالی یا شمال شرقی که از کوه های آلپ می وزد)
bise

بسیار سرد بودن یا شدن یا کردن
freeze

بسیار سرد
arctic · frozen · gelid · ice-cold · icy

(هواشناسی) توده ی هوای سرد و خشک (که از کوهستان می وزد)
polar continental

(جانور شناسی) اسکویا (پرنده ی درشت و کرانه زی در نواحی سرد سیر به نام : Catharacta skua از تیره ی Stercorariidae)
skua

(فرانسه) سرد
algid

(احساس یا رفتار) سرد
frosty

voorbeelde

بعد با امتحان کردن دستش که عین یک چوب خشک و سرد شده بود،
and finding him stiff and cold

. سرد بودن
They were cold.

باز خنده سرد خود را سر داد.
again laughed his frigid laugh.

بلکه باید با رفتار سرد خود به ربرتا بفهماند که دیگر مثل سابق دوستش ندارد.
must maintain his new poise and distance so that Roberta could see that he no longer cared for her as he had.

سرد دوشیهای بزرگ مطلای ژنرالی و ستارههای درشت نقرهای دارد حمل کرده باشد؛
the latter wearing the big gilt epaulettes of a general, with large silver stars;

در زیر این سنگ سرد آرمیده است.
Here, underneath this cold stone, doth he lie.

صدای فریادهای هراس آن و وحشت زده در هوای سرد شبآنه از هرسو به گوش میرسید.
anxious shouts and panicked voices were reverberating around them in the cold night air.

احساس كردم كه در ميان بازوانم. سخت و سرد مي‌شود
i felt her grow stiff in my arms

با این که سوپ سرد و ماسیده بود
The soup was stone cold

ژانویه و فوریه 1864 گذشت، پر از باران و بادهای سرد با ابرهای سیاه ماتم و اندوه.
January and February of 1864 passed, full of cold rains and wild winds, clouded by pervasive gloom and depression.

لبهاشان یکسر سرد بود.
their lips would touch

عجب سرد است!
Br r r it's cold!

چيزي رو که بچه هاي سرد خونه تو جيبش پيدا کردن رو نگاه کن
Look what the morgue guys found in his pocket.

این بخاری آنقدر بزرگ نبود که بتواند در مواقع خیلی سرد حتی آشپزخانه را گرم کند.
and proved not big enough to warm even the kitchen in the bitterest weather.

اما، آیا برخورد عیسی با آن زن، سرد و خشک بود؟
Yet, was his manner cold, unyielding?

البته به روش سرد و بی خدای خودش
In her own cold, godless way.

بستني تو اين هواي سرد
Ice-cream in this cold weather.

سرد و خشن ترتيبتو مي دم
Cold and hard, I'm doing you.

" ماريون " کلي چيز داشت ، اما سرد نبود.
Marion's a lot of things but she's never cold.

تو گفتي خونه ي من سرد و بيروحه.
You said my house seemed cold.

اگر زير بالهاي سرد مرگ
if underneath deaths cold wing

آنها همچنین در کاهش تلفات گرمایی در آب و هوای سرد نیز نقش دارند.
They also have a role in reducing heat losses in cool climates.

مرد نیکدل که خون سرد و کمی خوابآلود بود او را به کار خود وامی گذاشت؛
He put up with it apathetically and sleepily:

آب گرم و سرد را در آن مخلوط کرد.
filled it half with hot water and half with cold.

تا به هم در خاموشی شب زیر نگاه ستارگان سرد بر جادهٔ پر برف قدم بزنند.
along the road, in the snow, the silence and the night, under the cold stars.