(ادبیات) به صورت گفتگو بیان کردن
dialogue
(به طور دقیق و روشن) بیان کردن oor Engels
(به طور دقیق و روشن) بیان کردن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
formulate
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
۳ بیان کردن اسم یَهُوَه در مقابل عموم، امتیاز بدون استحقاقی برای انسانهای ناکامل است.
Once this condition is satisfied, it will be a matter of finding a sensible balance between respecting the rules of the free market on the one hand, and protecting the interests of operators and investments on the otherjw2019 jw2019
بهترین زمان برای بیان کردن درخواسته
I won that dare, and Inever stepped back into the boxOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
به این مناسبت آقای میکابر به بیان کردن شرح مبسوطی دربارة خصایل و نیکوییهای خانم خویش پرداخت
Sorry we never knew youMIZAN MIZAN
موسیقی زیباترین هنر بیان کردن آنچه که یک انسان واقعاً احساس میکند است.
You start to blame your husbandTatoeba-2020.08 Tatoeba-2020.08
اون تو بيان کردن احساساتش مشکل دارد.
Yeah, yeah.Come on, Jo. There is just one small formalityOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
هنگامی که فکرمان آشفته است باید از بیان کردن افکار پیچیده خودداری کنیم.
On # February # the European Economic and Social Committee decided to draw up an own-initiative opinion, under Rule # of its Rules of Procedure, onjw2019 jw2019
از بیان کردن احساسات خویش نسبت به مشاهدة مجدد جاهایی که در نزدم عزیز و آشنا بود عاجزم.
Krystal French operates under a heavy veil of securityMIZAN MIZAN
متاسفانه فکرمان خیلی با هم فرق میکند. بعید است که بـا بیان کردن احساسم کمکی به من بشود.
In the USA the requirements are specific: that CRAs publish performance statistics for one, three and ten years in each rating category so that it will be evident how well their ratings had predicted defaultsMIZAN MIZAN
بابت بيان کردن تفکراتت معذرت خواهي نکن
Who is he?- You shot him in his knees, that guyOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
مهم طرزِ بیان کردنِ نظرت بود.
then bring gradually to boiling and boil for half an hourOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
یک دفعه بدون اینکه متوجه شوم شروع کردم برای دیگران احساس استم را بیان کردن.
But I' m not a cookMIZAN MIZAN
علیرغم کارش در بیان کردن جزئیات منشاءهای فیزیکی این بیماری، دیدگاه او در آن زمان پذیرفته نشد.
Who cares what your pop says?WikiMatrix WikiMatrix
محال است بیان کردن آن احساس
Now, children, let' s talk about what we' re thankful for ok?MIZAN MIZAN
اما هر طوری شده انشاء یاد میگیرد و طرز شکل دادن و بیان کردن اندیشههایش را نیز تمرین میکند.
There are two holes, RandallMIZAN MIZAN
ضمن بیان کردن این احساسات، دایماً سر خویش را تکان میداد و قیافة مو قوری به خود گرفته بود.
Scientific prospecting servicesMIZAN MIZAN
این راههای دیگری از بیان کردن کل قیمت فرعی در رابطه با درآمد مصرفکننده است که بزرگتر از صفر است.
Kang San, blow on it because it' s hotWikiMatrix WikiMatrix
حدس میزدم که آخر ذدکر مصیبت خواهد کرد، زیرا وی از بیان کردن اضطرار و دشواریهای زندگی خویش لذت میبرد.
AnnouncementsMIZAN MIZAN
با در نظر گرفتن مشکلات عظیم برای بیان کردن بیعدالتی در دنیا، یک مرد یا زن چکاری می تواند انجام دهد؟
Ladies and gentlemen, I can only say to you that while we sympathise with the victims of this disaster, we must also draw the right conclusions from it.LDS LDS
اما از همه بیشتر مهارت آنها در طرز بیان کردن پرسش بود، یعنی یکی سوالی میکرد و دیگری بلافاصله پرسشی مناسب آن موضوع به میان میآورد.
This is not how man was supposed to liveMIZAN MIZAN
۹ بنگر، من به تو می گویم، خدمتگزارم جان، که از این زمان به بعد تو بایستی، مانند صدای یک شیپور، آغاز به بیان کردن مُژدۀ من کنی.
Maybe he just gave them something to live forLDS LDS
فداکاری کفّارۀ ناجی—عمل مرکزی در تمام تاریخ انسان—بهتر درک و قدردانی میشود هنگامی که ما آن را با بیان کردن و واضحانه به او پیوند می دهیم.
You got good tasteLDS LDS
به این مناسبت آقای میکابر به بیان کردن شرح مبسوطی دربارة خصایل و نیکوییهای خانم خویش پرداخت و گفت که او همواره رهنما و فیلسوف و دوست او بوده است.
The glass cutterMIZAN MIZAN
۱۷ پولس با بیان کردن اینکه این محبت الهی چقدر حیاتی است، اظهار کرد: «اگر بزبانهای مردم و فرشتگان سخن گویم و محبّت نداشته باشم مثل نحاس صدادهنده و سنج فغانکننده شدهام.
Some say that it' s a code, sent to us from Godjw2019 jw2019
طراحی ناوبری تماماً درباره ی استفاده از معماری اطلاعات مناسب و بیان کردن مدل یا مفهوم مدل یا مفهوم اطلاعات استفاده شده در فعالیت هایی است که نیازمند جزئیات صریحی از سیستمهای پیچیده است .
There are guys on the payroll who don' t come to workWikiMatrix WikiMatrix
و در ذهن من، من فهمیدم که بعنوان یک جراح پیشقدم هدف از موقعیت نفوذیام یقینا بیان کردن عقیدهام بجای کسانی است که نفوذی ندارند. آن مرا به فکر انداخت که اگر راه بهتری وجود میداشت ..
But not me, because I don' t have oneted2019 ted2019
176 sinne gevind in 7 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.