دختر
Definisie in die woordeboek Persies
دختر
[doxˈthæɾ]
grammatika
دختر (doxtar), plural دختران (doxtarân) or دخترها (doxtar-hâ)
basic forms of دختر
possessive forms of دختر
| singular | plural | |
|---|---|---|
| bare | دختر (doxtar) | دختران (doxtar) دخترا (doxtarấ) (colloquial) |
| definitive direct object | دختر را (doxtar râ) دختر رو (doxtaro) (colloquial) | دختران را (doxtar) دخترا رو (doxtarấ ro) (colloquial) |
| ezâfé | دختر (doxtar-e) | دختران (doxtar) دخترای (doxtarấ-ye) (colloquial) |
| marked indefinite, relative definite | دختری (doxtar-i) | دخترانی (doxtar) دخترایی (doxtarấi) (colloquial) |
| singular | plural | |
|---|---|---|
| 1st person singular (my) | دخترم (doxtaram) | دخترانم (doxtarấnam) دخترام (doxtarấm) (colloquial) |
| 2nd person singular (your) | دخترت (doxtarat) (doxtaret) (colloquial) | دخترانت (doxtarấnat) دخترات (doxtarất) (colloquial) |
| 3rd person singular (his/her/its) | دخترش (doxtaraš) (doxtareš) (colloquial) | دخترانش (doxtarấnaš) دختراش (doxtarấš) (colloquial) |
| 1st person plural (our) | دخترمان (doxtaremân) دخترمون (doxtaremun) (colloquial) | دخترانمان (doxtarấnemân) دخترامون (doxtarấmun) (colloquial) |
| 2nd person plural (your) | دخترتان (doxtaretân) دخترتون (doxtaretun) (colloquial) | دخترانتان (doxtarấnetân) دختراتون (doxtarấtun) (colloquial) |
| 3rd person plural (their) | دخترشان (doxtarešân) دخترشون (doxtarešun) (colloquial) | دخترانشان (doxtarấnešân) دختراشون (doxtarấšun) (colloquial) |
Prenteboek
voorbeelde
Advanced filtering
بیرون کردن دختر فقیری که با شرافت کار میکند!MIZAN MIZAN
اسکار لت هم جواب میداد، من همیشه دختر کوچ ولی شما هستم و دستهایش را دور سینهی مادر حلقه میکرد و او را در آغوش میکشید تا شرمی که چهرهاش را پوشانده بود پنهان دارد.MIZAN MIZAN
چون اون دختر يک خوک لعنتيه. نگاش کن مردTEP TEP
آنگاه او با نیک دلی و مهربانی تحسین انگیزی دختر را نگاه میکرد.MIZAN MIZAN
دختر با شنیدن کلمهی عزیزم و نگاه محبت آمیز لهوین لبخند زد و آهسته ولی محکم گفت: بله!MIZAN MIZAN
اوني كه تو عكسه دختر بزرگشه.OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
دختر پاک و عفیف من اهل این کارها نیست.MIZAN MIZAN
فرانک ، يه دختر ديگه آوردي خونه ؟OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
برای مثال در تَثنیه ۱۸:۱۰-۱۳ چنین آمده است: «در میان شما کسی یافت نشود که پسر یا دختر خود را بر آتش قربانی کند، و نه فالگیر یا غیبگو، و نه افسونگر یا جادوگر یا ساحِر، و نه مشورتکننده با ارواح، یا رَمال و یا کسی که با مردگان گفتگو کند.»jw2019 jw2019
دختر این اطلاعات را مضمضه کرد و چندین بار آب دهانش را فروداد.MIZAN MIZAN
و هرگاه این یادها و رویاها بازمی گشت، آنها را از خود میراند و به مثابه چیزی شرم آورد و در خور دختر بچهها، نه پسری که به مدرسه میرود تلقی میکرد.MIZAN MIZAN
سلام ، پیر دخترOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
بنابراین، جای تعجبی نیست که ملاقات پسر و دختر اغلب به رابطهٔ جنسی نامشروع میانجامد.jw2019 jw2019
معنای این فداکاری که اسم بردم اینست که شخص لباس کهنه خود را بفروشد و این دختر رابرستورانکادران بل و ببرد و بهترین ذا را با و بدهد، و از آنجا او را شب به تئاتر ببردMIZAN MIZAN
دختر هاي اسکاتلنديه تو خونه ي اون ترسوي بزدل هستن.OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
السر حالا به ما بگو این دختر برای چی اینجاست ؟OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اون دختر خوشگليه.OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
صد تا دخترOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
او از ازدواج اولش سه دختر دارد.WikiMatrix WikiMatrix
من اصلاً از اين دختر خوشم نمي آد!OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
آیا این سه دختر هم به میهمانی دیشب رفته بودند؟MIZAN MIZAN
خیلی سریعتر از پسربچه رشد میکند. این به آن معناست که یک دختر بچه نسبت به برادر دوقلویش زودتر و بهتر صحبت میکند، زودتر خواندن را یاد میگیرد و زبان خارجی را سریعتر میآموزد.MIZAN MIZAN
دوست دختر چي ؟OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
لباس جدیدی که شوهر خاله لطف کرده برای عروسی دختر خاله به من داده بود.MIZAN MIZAN
دو تا خوک برا یه دختر!OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
204 sinne gevind in 5 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.