(در) کشتی oor Engels

(در) کشتی

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

shipboard

adjective noun

Soortgelyke frases

(در اصل) کشتی جنگی با سه ردیف توپ
three-decker

شکستن موج بر دیواره ی ساحلی و کشتی و غیره
breach

(کشتی رانی) نواره های کرباس (معمولا قیراندود) که برای حفاظت طناب دور آن می پیچند
parceling

(جلوگیری از آمد و رفت کشتی و هواپیما و غیره ی یک کشور خارجی در کشور دیگر منع تجارت
embargo

کشتی جنگی بزرگ
ship of the line

(کشتی) ناویان (افسران و ملوانان و جاشویان) (ship's company هم می گویند)
company

(کشتی و هواپیما) تکان خوردن
pitch

(عربی) کشتی دارای بادبان (های) سه گوش
dhow

در دفتر روزانه ی کشتی (و غیره) ثبت کردن
log

voorbeelde

پس تو هم رفتي خونش و اونو کُشتي ؟
So you went to his house to kill him.

گویی کشتی این چنین جلو میرفت، گاه به این سو میلغزید و گاه به آن سوی
so the ship bears down, heaving this way, heaving that way, nobly, indolently

در چنین شب خاموشی فوارهای سیمین در دور دست در جلو حبابهای سفید دماغه کشتی دیده شد.
on such a silent night a silvery jet was seen far in advance of the white bubbles at the bow.

در سال ۱۵۹۶ سه کشتی انگلیسی دیگر به سمت شرق رفتند ولی همگی ناپدید شدند.
In 1596, three more English ships sailed east but were all lost at sea.

کشتی نیاز داریم
We'll need ships.

اون کشتي پدره
It's father's ship.

من به یک چشم بههم زدن خود را روی طنابهای بادبان پیشین کشتی انداختم
I sprang into the mizzen shrouds

هیچ یک از ما تا موقعی مه در کشتی ننشستهایم نباید لحظه ای از دیگران دور بشود.
We must none of us go alone till we get to sea.

تکم: و کشتی ما پهلو گرفت.
TKM: And it landed on our shores.

غذایشان را میپزند و در پاشنه کشتی شستشو میکنند.
brewing up their own food and performing their ablutions over the stern.

بهشون بگو برگردن به کشتي و تعداد زيادي از برده ها رو ببرن
Tell the rest to load the boats, take as many slaves as we can carry.

که در ین اثنا دیدم یک کشتی بادی به سوی سمال شرقی رهسپار است
I saw a sail to the north north east

اون را تحريك ميكنيم و ممكنه كشتي غرق شده تلفات ببينه
res ipsa loquitur: tabula in naufragio

تو پدر و مادر اميلي رو کشتي ؟
You killed Emily's parents?

آدم هاي من ميگن که اين تو بودي که پادشاه داريوش رو تو ماراتن کشتي
My men also say that it was you who slayed the good King Darius at Marathon.

ترامپ در ابتدای جنگ با یک تیراندازی ماهرانه از کشتی ویلیام پن کشته شد.
Tromp was killed early in the fight by a sharpshooter in the rigging of William Penn's ship.

ما قادر خواهيم بود تا تمام کشتي هايي که از سمت درياي سياه مي آيند را کنترل کنيم.
We will be able to control all the ships coming from Black Sea.

بعد از اينكه بيدار شدي ، با هم چاي ميخوريم قبل از روشن كردن موتورهاي كشتي ، نه ؟
When you wake, we'll have tea together before we start the engines.

ما شما رو زنده نگه مي داريم تا به اين کشتي خدمت کنيد.
We keep you alive to serve this ship.

یک نفر بیشتر در عرشه کشتی ندارم،
I have but one man on board

يک کشتي بريتانيايي در قرن #. درقطب شمال بدام افتاد و کم شده
a british ship in the #th century lost trapped in the arctic

ما يک ناوگان کشتي خواهيم ساخت و از نيل براي مصر پياده ميشيم
We'll build a fleet of ships and sail all the way back down the Nile to Egypt.

احمق، با اولین کشتی که گیرمان بیاید، از دست تو به بلژیک فرار خواهم کرد.
Fool! I'm sailing on the first ship leaving for Belgium.

اگه اينطور باشه ، با خود کِشتي نابود ميشه.
Go down with the ship, as it were.

دکتر اوربینو داثا خود را کنار کشید تا او بتواند پشت سر همسرش از کشتی پیاده شود.
Dr. Urbino Daza tried to stand aside so that Florentino Ariza could follow his wife