منصوب کردن oor Engels
منصوب کردن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
appointe
و کمی بعد رییس جمهوری وینت رپ را به مقام سفیر امریکا در روسیه منصوب کرد.
And soon after, the president had appointed him ambassador to Moscow.
constitute
۱۱ باید برای اختیارات کسانی که خدا در جماعت مسیحی منصوب کرده است نیز احترام قائل بود.
11 Divinely constituted authority is also a factor within the Christian congregation.
install
En 4 vertalings meer. Besonderhede is ter wille van die beknoptheid verborge
institute · invest · make · nominate
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
من به اينجا اومدم تا مراسم منصوب كردن ملكه رو اجرا كنم
Debtors arising out of direct insurance operations #. policyholders; #. intermediariesTEP TEP
بخاطر منصوب کردن يکي از موفقترين مردان. آمريکا تحسين شديد
having regard to the proposal for a Council regulation (COMTEP TEP
عاليجناب فقط منو منصوب کردن
That just about cover it, trooper?OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
از آن جا که پادشاهی مشروطه است، فرمانروا محدود به عملکردهای غیرحزبی همچون اعطای افتخارات و منصوب کردن نخستوزیر بریتانیا است.
What about the others?WikiMatrix WikiMatrix
رد کردن پيشنهاد منصوب کردنِ اسقف اعظم روم براي پيزا فقط نياز ما به قويت تر کردن خط دفاعي رو ضروري تر ميکنه
All money received, the amounts of which in terms of subsection must beOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
درخواست اسرائیلیان در خصوص منصوب کردن شخصی در مقام پادشاه، از دید یَهُوَه به معنی رد کردن او به عنوان پادشاه بود.— ۱سموئیل ۸:۷.
I also hope that we can have talks with other possible supporters of the project.jw2019 jw2019
( ۱تیموتاؤس ۳:۱) در واقع، پیران جماعت برای خدمت کردن منصوب میشوند، نه برای حکومت کردن.
I personally guarantee...... that you will get a complete return on your investment...... within five monthsjw2019 jw2019
همچنین به همهٔ جماعات گزارش شد که درخواستهای خود را جهت منصوب کردن خادمان در جماعات محلیشان به حضور هیئت ادارهکننده بیاورند، تا در اجرای ترتیبات تئوکراتیک که خدا مقرر ساخته است بهبود بوجود آید.
Weren' t you; my beautiful; beautiful darling?jw2019 jw2019
پولُس در نامهاش به تیطُس بعد از این که برای منصوب کردن پیرانی مسیحی در هر شهر راهنماییهای لازم را داد، به تیطُس چنین گفت: «از این جهت ایشان [سرکشان] را به سختی توبیخ فرما تا در ایمان، صحیح باشند.»
We' re cool, right?jw2019 jw2019
اما منصوب کردن زنان به جایگاههای وزارتی به معنای به رسمیت شناختن این امر از سوی رییسجمهور در عمل- و نه فقط در حرف- خواهد بود که زنان، که نیمی از جامعه را تشکیل میدهند، نباید به خاطر جنسیتشان از موقعیتهای ارشد محروم شوند.
You didn' t bother him, did you?hrw.org hrw.org
به جای منصوب کردن پورمحمدی به عنوان وزیر دادگستری، مقامات ایرانی باید متعهد به تعهدات بین المللی خود باشند و در خصوص نقش او در اعمال نقض فاحش حقوق بشر تحقیق به عمل بیاورند و مجلس نیز باید از تایید کردن او اگر همچنان تا روز رای گیری به عنوان کاندیدا باقی بماند خودداری کند.»
Car accidenthrw.org hrw.org
او را افسر اجرايي ستاد ما در دفاع کردن منصوب کنيد
UntiI it was gone for goodTEP TEP
بی آنکه از جانب کلیسا منصوب شده باشند، به اداره کردن یک دار التبلیغ و اشاعه دیانت مسیح اشتغال داشتهاند.
He specifically described his tremendous efforts to replace words with sentences .MIZAN MIZAN
تیبریوس به عنوان بزرگترین جنرال منصوب شد یک طرح برای متحد کردن جاده ابریشم
No, she wasn' t.- All rightOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
فکر مي کني اون دليلي داره'براي تخليه کردن از'سنگال قبل از منصوب شدن تو ؟
Well, women can be toughOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
فکر مي کني اون دليلي داره براي تخليه کردن ار سنگال قبل از منصوب شدن تو
It' s not in here.I...- What?OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
۱۵ سرانجام، پولس در مورد ‹شکایت کردن› از خادمانی که از طرف یَهُوَه منصوب شدهاند، هشدار داد.
One of you is going in there after himjw2019 jw2019
تونی، پپر را به عنوان مدیر عامل جدید شرکت استارک منصوب میکند و تنها به او برای تعطیل کردن شرکت در مواقع ضروری اعتماد میکند.
" Opportunity " arrived a few weeks laterWikiMatrix WikiMatrix
(متی ۲۴:۴۵) با تمام جان، خود را به یَهُوَه وقف کردن مستلزم این است که به خادمان منصوب او احترام نشان دهیم.
for starters, shes been fucked more times than shes had hot mealsjw2019 jw2019
برای پر کردن خلع قدرت اسقف پوپو با عنوان پاپ داماسوس دوم به این مقام منصوب شد و از طرف همگان به رسمیت شناخته شد.
My Master always said that about my life: what thousands must die so that Caesar may become greatWikiMatrix WikiMatrix
او برای قدرتمند کردن خانواده سلطنتی، پست وزیر اعظم را ایجاد کرد و "Myeongnim Dap-bu" را به این مقام، منصوب کرد.
Deðilsin' re the best, or not sayingWikiMatrix WikiMatrix
۹ معقولانه عمل کردن جنبهٔ دیگری را نیز در بر دارد و آن گردن نهادن به اختیارات سرپرستانی است که خدا منصوب نموده است.
Ninety- eight.Last week your mother and I could have captured Holland alonejw2019 jw2019
و کاپیتان می چل برای خشنود کردن و راضی نگه داشتن دوست خوبش، نوسترومو رس ما لیندا وی ولا را به عنوان متصدی فانوس دریایی منصوب کرده بود.
Thought that did not know that?MIZAN MIZAN
خوب، الان که ما اینجا در ادینبرو جمع شده ایم، تکنوکراتهای منصوب سازمان ملل و بعضی از دولتها، با بهترین مقاصد، خودشون رو مشغول کردن با طراحی بسته جدیدی از اهداف با استفاده از همان روشهای قدیمی آخر قرن بیستم، فرایندهای از بالا به پایین، نخبه گرا و بسته.
Maybe we should start by reading the adaptationted2019 ted2019
عادت کردن وی به داشتن قدرت نامحدود او را وحشتناک کرده است، مخصوصا اینک که از طرف امپراطور به فرماندهی عالی نیروهای دفاعی محلی منصوب شده است.
And that' s exactly what I' m gonna doMIZAN MIZAN
26 sinne gevind in 6 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.