دوباره منصوب کردن
revest
منصوب کردن (به سفارت) oor Engels
منصوب کردن (به سفارت)
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
accredit
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
من به اينجا اومدم تا مراسم منصوب كردن ملكه رو اجرا كنم
– how does the Commission read the situation, and what comments does it have to make?TEP TEP
بخاطر منصوب کردن يکي از موفقترين مردان. آمريکا تحسين شديد
Your baby boy.- To accept charges, say, " Yes. "TEP TEP
عاليجناب فقط منو منصوب کردن
Wait.. take thisOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
از آن جا که پادشاهی مشروطه است، فرمانروا محدود به عملکردهای غیرحزبی همچون اعطای افتخارات و منصوب کردن نخستوزیر بریتانیا است.
don't need to?WikiMatrix WikiMatrix
رد کردن پيشنهاد منصوب کردنِ اسقف اعظم روم براي پيزا فقط نياز ما به قويت تر کردن خط دفاعي رو ضروري تر ميکنه
The steering control shall be designed, constructed and fitted so as not to embody components or accessories, including the horn control and assembly accessories, capable of catching in the driverOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
درخواست اسرائیلیان در خصوص منصوب کردن شخصی در مقام پادشاه، از دید یَهُوَه به معنی رد کردن او به عنوان پادشاه بود.— ۱سموئیل ۸:۷.
Although interregional cooperation projects had been inreceipt of ERDF support since #, the Commission had no access to the relevant evaluations when preparing the Strand C guidelinesjw2019 jw2019
( ۱تیموتاؤس ۳:۱) در واقع، پیران جماعت برای خدمت کردن منصوب میشوند، نه برای حکومت کردن.
But if we get desperate, looks like this is all we gotjw2019 jw2019
همچنین به همهٔ جماعات گزارش شد که درخواستهای خود را جهت منصوب کردن خادمان در جماعات محلیشان به حضور هیئت ادارهکننده بیاورند، تا در اجرای ترتیبات تئوکراتیک که خدا مقرر ساخته است بهبود بوجود آید.
If the peasants are so bad off...... why did they turn you in?jw2019 jw2019
پولُس در نامهاش به تیطُس بعد از این که برای منصوب کردن پیرانی مسیحی در هر شهر راهنماییهای لازم را داد، به تیطُس چنین گفت: «از این جهت ایشان [سرکشان] را به سختی توبیخ فرما تا در ایمان، صحیح باشند.»
You fix everythingjw2019 jw2019
اما منصوب کردن زنان به جایگاههای وزارتی به معنای به رسمیت شناختن این امر از سوی رییسجمهور در عمل- و نه فقط در حرف- خواهد بود که زنان، که نیمی از جامعه را تشکیل میدهند، نباید به خاطر جنسیتشان از موقعیتهای ارشد محروم شوند.
Commission Decision of # February # amending Decision #/#/EC on the approval of residue monitoring plans submitted by third countries in accordance with Council Directive #/#/EC (notified under document number Chrw.org hrw.org
به جای منصوب کردن پورمحمدی به عنوان وزیر دادگستری، مقامات ایرانی باید متعهد به تعهدات بین المللی خود باشند و در خصوص نقش او در اعمال نقض فاحش حقوق بشر تحقیق به عمل بیاورند و مجلس نیز باید از تایید کردن او اگر همچنان تا روز رای گیری به عنوان کاندیدا باقی بماند خودداری کند.»
He is one of the most forthright, courageous and selfless man I have ever methrw.org hrw.org
او را افسر اجرايي ستاد ما در دفاع کردن منصوب کنيد
He' s showing me a book, and he' s learning DutchTEP TEP
بی آنکه از جانب کلیسا منصوب شده باشند، به اداره کردن یک دار التبلیغ و اشاعه دیانت مسیح اشتغال داشتهاند.
This is a question we can talk about.MIZAN MIZAN
تیبریوس به عنوان بزرگترین جنرال منصوب شد یک طرح برای متحد کردن جاده ابریشم
Council Decision of # DecemberOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
فکر مي کني اون دليلي داره'براي تخليه کردن از'سنگال قبل از منصوب شدن تو ؟
Mm, there' s been some rough times... but the important thing... is to, um, you have to face your problems... and you should never ever, ever, ever... ever, ever give upOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
فکر مي کني اون دليلي داره براي تخليه کردن ار سنگال قبل از منصوب شدن تو
Get some restOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
۱۵ سرانجام، پولس در مورد ‹شکایت کردن› از خادمانی که از طرف یَهُوَه منصوب شدهاند، هشدار داد.
It' s all a riskjw2019 jw2019
تونی، پپر را به عنوان مدیر عامل جدید شرکت استارک منصوب میکند و تنها به او برای تعطیل کردن شرکت در مواقع ضروری اعتماد میکند.
It' s your pappyWikiMatrix WikiMatrix
(متی ۲۴:۴۵) با تمام جان، خود را به یَهُوَه وقف کردن مستلزم این است که به خادمان منصوب او احترام نشان دهیم.
Motherfucker!jw2019 jw2019
برای پر کردن خلع قدرت اسقف پوپو با عنوان پاپ داماسوس دوم به این مقام منصوب شد و از طرف همگان به رسمیت شناخته شد.
At Schottinger' s photo archive Where you met Mr. NimieriWikiMatrix WikiMatrix
او برای قدرتمند کردن خانواده سلطنتی، پست وزیر اعظم را ایجاد کرد و "Myeongnim Dap-bu" را به این مقام، منصوب کرد.
The applicant claims that the Court shouldWikiMatrix WikiMatrix
۹ معقولانه عمل کردن جنبهٔ دیگری را نیز در بر دارد و آن گردن نهادن به اختیارات سرپرستانی است که خدا منصوب نموده است.
An artificial quarrel is not a quarreljw2019 jw2019
و کاپیتان می چل برای خشنود کردن و راضی نگه داشتن دوست خوبش، نوسترومو رس ما لیندا وی ولا را به عنوان متصدی فانوس دریایی منصوب کرده بود.
Jacob drives a hard bargainMIZAN MIZAN
خوب، الان که ما اینجا در ادینبرو جمع شده ایم، تکنوکراتهای منصوب سازمان ملل و بعضی از دولتها، با بهترین مقاصد، خودشون رو مشغول کردن با طراحی بسته جدیدی از اهداف با استفاده از همان روشهای قدیمی آخر قرن بیستم، فرایندهای از بالا به پایین، نخبه گرا و بسته.
I just thought because, you two were going awayted2019 ted2019
عادت کردن وی به داشتن قدرت نامحدود او را وحشتناک کرده است، مخصوصا اینک که از طرف امپراطور به فرماندهی عالی نیروهای دفاعی محلی منصوب شده است.
The hardest part was to persuade Sky to put his life in your handsMIZAN MIZAN
26 sinne gevind in 6 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.