pick up oor Persies

pick up

werkwoord, naamwoord

(soccer) To mark, to defend against an opposition player by following them closely.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

برداشتن

Verb verb

We send the little orange robots out to pick up the blue shelving pods.
ما روباتهای کوچک نارنجی رنگ را برای برداشتن قفسههای آبی رنگ میفرستیم.

بالا بردن

werkwoord

دستگیر کردن

werkwoord

متعال ساختن

werkwoord

Soortgelyke frases

Dear MR . I trust you are doing well. This is just to inform that The B64 Rolls dispatched on 08.may.2015 and it is still in Orly airport. You are kindly requested to pick them up as soon as
(حک و اصلاح متن و حاشیه نویسی کردن و غیره) ویرایش

Saipa Pick-Up
سایپا

pick-me-up
(امریکا - عامیانه) مشروب الکلی

voorbeelde

I can't even get picked up by a taxi driver.
حتي يه راننده تاکسي هم منو بلندم نميکنه.

Harry's seemed to be picking up every sigh of the wind, every cracking twig.
هری صدای ملایمترین وزش نسیم و جابهجایی نازکترین شاخههای درخت را نیز میشنید.

This all led him to properly picking up the guitar at the age of fifteen.
تمامی اینها باعث شد تا او در سن ۱۵ سالگی گیتار را ساز خود بداند.

Good, pick up the phone and start dialing!
گوشي تلفن رو بردارين و شروع کنين به زنگ زدن

Another group picked up your friend after the party.
یه گروه دیگه دوستت رو بعد از مهمونی گرفتـه.

I picked up some food.
يه مقدار غذا گرفتم

You can pick up your splits from Eddie at Boudreau's tonight.
يکي يکي بريد دنگتونو از ادي وصول کنيد

I could pick up a word or two, mostly oaths, from the captain.
من توانستم یکی دو کلمه از گفتگوهایشان را که بیشتر ناسزاهایی بود که ناخدا بر زبان میراند، بشنوم:

You can pick up your firearms on the way out.
ميتونيد تفنگهاتونو توي راه رفت برداريد

He had picked up a few words of English by this time
اکنون چند کلمهای انگلیسی یاد گرفته بود

Picks up every Wednesday and Friday at exactly 8:12.
هر چهارشنبه و جمعه دقيقا در ساعت 8: 12 پول ها رو مي بره.

He emptied the box and picked up a handful of dirt from the middle of the unpaved road.
بعد جعبه را خالی کرد و مشـی خاک از وسط جاده خاکی برداشت.

I was picking up my mom.
اونجا بودم تا مادرمو يه جايي ببرم

We'll hide until then, and pick up what camping gear we need on the way out.
تا اون موقع قایم میشیم و وسایلی که احتیاج داریم فراهم میکنیم.

for she made little darts into the provinces, and seemed to pick up customers everywhere,
زیرا اغلب اوقات سفرهای کوتاهی به اطراف شهرستانها میکند و در همهجا برای خود مشتری پیدا کرده است.

Just watch, Khushi will pick up this bottle.
، فقط نگاه کن خوشي اينو بر ميداره

Someone at the diner said trading's picked up in the north.
کسی در رستوران گفت: تجارت تا در شمال برداشت.

Pick up the phone and tell Chase you made a mistake.
تلفن رو بردار و به " چيس " زنگ بزن و بگو که اشتباه کردي.

I'm picking up more activity around here.
اينجاها فعاليت بيشتري هست.

My ex is picking up the kid, so I can go all night if...
شوهر سابقم می خواد بچه ها رو از مدرسه برداره پس اگر بخواین تمام شب

Harry picked up the clipping, smoothed it out, and read:
هری ابتدا تکهی بریده شدهی روزنامه را برداشت، تای آن را باز کرد و خواند:

Sonar has picked up wreckage at 46 meters.
حسگر صوتي يه چيزي رو توي عمق 46 متري تشخيص داده.

We can protect you, we can help you, but you gotta pick up.
میتونیم ازتون محافظت کنیم ، میتونیم کمکتون کنیم اما باید جواب بدی

Yes, why didn't you pick up
آره ، واسه چي برنداشتي ؟

Besides, I always pick up my empties.
درثانی ، من همیشه پوکه هارو برمیدارم