(منظور خود را) بیان کردن oor Engels

(منظور خود را) بیان کردن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

mean

adjective verb noun
farsilookup.com

Geskatte vertalings

Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings

Soortgelyke frases

(ادبیات) به صورت گفتگو بیان کردن
dialogue
(ریاضی) به صورت شماره بیان کردن
evaluate
(به طور دقیق و روشن) بیان کردن
formulate
به صورت نمایش صامت بیان کردن
pantomime
(اندیشه و احساس) بیان کردن
project
بیان (هر چیز که بتوان با آن بیان کرد)
locution
بیان بند کردن
censor
کلیات را بیان کردن
sketch
(به طرز خاصی) بیان کردن
couch

voorbeelde

wedstryd
woorde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
۳ بیان کردن اسم یَهُوَه در مقابل عموم، امتیاز بدون استحقاقی برای انسانهای ناکامل است.
What' s the matter?jw2019 jw2019
بهترین زمان برای بیان کردن درخواسته
That' s excitingOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
به این مناسبت آقای میکابر به بیان کردن شرح مبسوطی دربارة خصایل و نیکوییهای خانم خویش پرداخت
Then, after you' ve gained # or # pounds because you' re so fucking uptight all the time, you wake up and discover that you' reworking for your father- in- law in a position with a gratuitous title, and you' re totally replaceableMIZAN MIZAN
موسیقی زیباترین هنر بیان کردن آنچه که یک انسان واقعاً احساس میکند است.
If you speak with somebody, it automatically starts working, that' s allTatoeba-2020.08 Tatoeba-2020.08
اون تو بيان کردن احساساتش مشکل دارد.
For the # marketing year, the amount to be withheld from the aid for flax for the financing of the measures promoting the use of flax fibre shall be fixed at EUR # per hectareOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
هنگامی که فکرمان آشفته است باید از بیان کردن افکار پیچیده خودداری کنیم.
I hacked into an illegal botnet system and redirected the computing power into cracking the encryptionjw2019 jw2019
از بیان کردن احساسات خویش نسبت به مشاهدة مجدد جاهایی که در نزدم عزیز و آشنا بود عاجزم.
If it works out, you can risk marriage in ten or # yearsMIZAN MIZAN
متاسفانه فکرمان خیلی با هم فرق میکند. بعید است که بـا بیان کردن احساسم کمکی به من بشود.
Right.I hope we don' t lose powerMIZAN MIZAN
بابت بيان کردن تفکراتت معذرت خواهي نکن
I' il have these players play something like the murder of my father... before mine uncleOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
مهم طرزِ بیان کردنِ نظرت بود.
They can take it to the trialOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
یک دفعه بدون اینکه متوجه شوم شروع کردم برای دیگران احساس استم را بیان کردن.
I have promised the baron five legions of my Sardaukar terror troopsMIZAN MIZAN
علیرغم کارش در بیان کردن جزئیات منشاءهای فیزیکی این بیماری، دیدگاه او در آن زمان پذیرفته نشد.
One of the major initiatives announced in the Communication is to propose that # be designated European Year of Equal Opportunities for AllWikiMatrix WikiMatrix
محال است بیان کردن آن احساس
He must see how dear to the hearts of the Romans, of us all...... he is and has beenMIZAN MIZAN
اما هر طوری شده انشاء یاد میگیرد و طرز شکل دادن و بیان کردن اندیشههایش را نیز تمرین میکند.
Wash your hands!MIZAN MIZAN
ضمن بیان کردن این احساسات، دایماً سر خویش را تکان میداد و قیافة مو قوری به خود گرفته بود.
Before the revolutionMIZAN MIZAN
این راههای دیگری از بیان کردن کل قیمت فرعی در رابطه با درآمد مصرفکننده است که بزرگتر از صفر است.
A- negative' s all wegotWikiMatrix WikiMatrix
حدس میزدم که آخر ذدکر مصیبت خواهد کرد، زیرا وی از بیان کردن اضطرار و دشواریهای زندگی خویش لذت میبرد.
You mean the current yearMIZAN MIZAN
با در نظر گرفتن مشکلات عظیم برای بیان کردن بیعدالتی در دنیا، یک مرد یا زن چکاری می تواند انجام دهد؟
Summer, come here!LDS LDS
اما از همه بیشتر مهارت آنها در طرز بیان کردن پرسش بود، یعنی یکی سوالی میکرد و دیگری بلافاصله پرسشی مناسب آن موضوع به میان میآورد.
Yeah, I saw the body.For a guy his age, he was in terrific shapeMIZAN MIZAN
۹ بنگر، من به تو می گویم، خدمتگزارم جان، که از این زمان به بعد تو بایستی، مانند صدای یک شیپور، آغاز به بیان کردن مُژدۀ من کنی.
Don' t you see that this...... all came together so I could stop you from doing this?LDS LDS
فداکاری کفّارۀ ناجی—عمل مرکزی در تمام تاریخ انسان—بهتر درک و قدردانی میشود هنگامی که ما آن را با بیان کردن و واضحانه به او پیوند می دهیم.
Kozi cabs are the Russian' s favouritesLDS LDS
به این مناسبت آقای میکابر به بیان کردن شرح مبسوطی دربارة خصایل و نیکوییهای خانم خویش پرداخت و گفت که او همواره رهنما و فیلسوف و دوست او بوده است.
Hey you, lover boy!MIZAN MIZAN
۱۷ پولس با بیان کردن اینکه این محبت الهی چقدر حیاتی است، اظهار کرد: «اگر بزبانهای مردم و فرشتگان سخن گویم و محبّت نداشته باشم مثل نحاس صدادهنده و سنج فغانکننده شدهام.
Absolutelyjw2019 jw2019
طراحی ناوبری تماماً درباره ی استفاده از معماری اطلاعات مناسب و بیان کردن مدل یا مفهوم مدل یا مفهوم اطلاعات استفاده شده در فعالیت هایی است که نیازمند جزئیات صریحی از سیستمهای پیچیده است .
I am amazed at you people!WikiMatrix WikiMatrix
و در ذهن من، من فهمیدم که بعنوان یک جراح پیشقدم هدف از موقعیت نفوذیام یقینا بیان کردن عقیدهام بجای کسانی است که نفوذی ندارند. آن مرا به فکر انداخت که اگر راه بهتری وجود میداشت ..
The task of establishing that revenue has been received and expenditure incurred in a lawful and regular manner and that the financial management has been sound shall also encompass the utilisation by bodies outside the Commission of Community funds they have receivedted2019 ted2019
176 sinne gevind in 8 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.