قطعه (در شعر انگلیسی هر بند حدود چهار سطر دارد) oor Engels

قطعه (در شعر انگلیسی هر بند حدود چهار سطر دارد)

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

stanza

naamwoord

Soortgelyke frases

(معماری) قطعه یا طاقی که فقط از یک طرف به دیوار وصل است (مثل طاق بالکن)
cantilever

(قصابی) قطعه ی بزرگ گوشت
baron

voorbeelde

واقعا باید به خاطر اون قطعه جونمون رو به خطر بندازیم ؟
We really gonna risk our lives for that thing?

نه ، نداريم اين قطعه از دريا متعلق به باهاماست
no, i dont. this is bahamian water

در پایان این مرحله، هر گره، ID و سطح قطعه جدید را دریافت کردهاست.
At the end of this stage, each node has received the new fragment ID and level.

دایره با نقطه و قطعه) به عنوان قطر
Circle by Point & & Segment (as the Diameter

قطعه شما از گه.
You piece of shit.

چي. نه قطعه از هرچي
what, the nine pieces of whatever

به جای این برایتان یک قطعه از واگنر میزنم.
I'll play you some Wagner instead.

قطعه سفالی که درخواستنامهٔ دهقانی روی آن نوشته شده است
The pottery shard on which the farmworker’s plea was written

ما قطعه اول را در سال ۲۰۰۹ افتتاح کردیم.
We opened the fist section in 2009.

ما يه قطعه خيلي مهم کم داريم
We're missing an important part.

اسمش " هیر " بود یه قطعه موسیقی بود
It's a musical.

قطعه به قطعه
Piece by piece.

لیتل بیت LittleBits ، قطعه های الکترونیکی هستند که هر یک کارکرد خاصی دارد.
LittleBits are electronic modules with each one specific function.

دو روز پس از انتشار آن قطعه فکاهی، خادم کلیسا،
Two days after the publication of the skit, the Churchman,

بـه زودی تکههایم سوراخ سوراخ شده، چلانده شده و قطعه قطعه شده در همه جا پخش خواهد شد.
Soon I'm being mauled everywhere, pinched, stroked, sliced.

در این هنگام قطعهٔ چدنی را که معمولا برای نگاه داری کاغذ بر روی میز داشت
I snatched up that iron paper weight from his table

این پروندۀ KSeg حاوی یک قطعۀ کمانی است ، که در حال حاضر Kig از آن پشتیبانی نمی‌کند
This KSeg file contains an arc segment, which Kig does not currently support

این قطعه ی هپ هست... و این مال ما
If this is Hap's parcel and this is ours...

اخرین قطعه رو پیدا کردن و دارن بر میگردن.
They have the final piece and are heading back.

اگر قطعه کار نسبت به الکترولیت مورد استفاده واکنش پذیر تر باشد، نرخ حذف مواد افزایش خواهد یافت.
If the workpiece is more reactive to the electrolyte used, then the material removal rate will increase.

کو لت قطعهٔ موسیقی خود را مینواخت، و تا جائی که میسّر بود سعی نشان میداد؛
She played her piece carefully: and, as she was clever

اول بهش شليک کرد بعد مثل يه تيکه گوشت قطعه قطعه اش کرد
He shot him and cut him up like a piece of meat.

شما در این قطعه شعر از همسر آیندهتان که حاضر خواهد بود با شما بمیرد حرف زدید.
he had talked of his future wife dying with him.

و همین طور که حرف میزدم گوشت را قطعه قطعه کردم،
and chopped the beef as I talked

کشتار آرامتر و قطعه کردن تميز تر
Kinder kills, cleaner cut...