خرس oor Frans

خرس

[xeɾs] naamwoord

Vertalings in die woordeboek Persies - Frans

ours

naamwoord manlike

Mammifère.

این خرس ها نشانه های اضطراب ناشی از ناپدید شدن یخ ها را نشان می دهند.
Ces ours montrent déjà des signes de l'importance de la disparition des glaciers.

Ursidae

naamwoord

Ursidés

Communauté bear · charge · ourse · supporter · ursidae · ursidés

Soortgelyke frases

خرس بزرگ
Grande Ourse

خرس آفتاب
Ours malais

خرس تنبل
ours lippu

خرس عینکی; خرس آندی
Ours à lunettes

تجارت صفرای خرس
Bile d'ours

خرس عینکی
Ours à lunettes

خرس کوچک
Petite Ourse

خرس خاکستری
Grizzli · grizzli · grizzly · ursus arctos horribilis

خرس پاندا
panda

voorbeelde

باب هفتم این کتاب تصویر زندهای از «چهار وحش بزرگ» برای ما مجسم میکند که عبارتند از شیر، خرس، پلنگ و همچنین وحشی هولناک با دندانهای آهنین.
Le chapitre 7 contient une description frappante de “ quatre bêtes énormes ” : un lion, un ours, un léopard et une bête effrayante pourvue de grandes dents de fer (Daniel 7:2-7).

. خرس عروسکي " بِن " رو بشور
Laver l'ourson de Ben.

محض رضای خدا ، تو افتاده بودی تو یه تله ی خرس
Tu es tombé dans un piège à ours, bon sang.

احتمالا داره خرس های قطبی رو اهلی می کنه یا یه همچین چیزی.
Il doit domestiquer des ours polaires.

البته تو يه خرس نيستي.
Sauf que tu n'es pas une ourse.

بیشترین اسمی که رو خرس ها میذارن چیه..
Le nom le plus courant pour les ours?

نمي دونستم خرس هاي تنبل هم کار ميکنن.
Les ours paresseux travaillent!

۱۳ و گاو و خرس خواهند چرید؛ بچه های آنها در کنار همدیگر دراز خواهند کشید؛ و شیر مانند گاو کاه خواهد خورد.
13 La vache et l’ourse auront un même pâturage, leurs petits un même gîte ; et le lion, comme le bœuf, mangera de la paille.

هشدار حمله ی خرس رو منتشر میکنم
Je déclenche l'alerte ours.

من توي خونه ي سالمندان خرس ها حالم خوب ميشه
Je serai à l'abri dans le foyer pour ours retraités.

يه خرس بزرگ ؟
Un gros?

آدماي زيادي هستن که ديگه. به اون داستانِ. شير و خرس و اسب تک شاخ باور ندارن.
Beaucoup de gens ne croient pas plus à cette histoire qu'à celle du lion, de l'ours et de la licorne.

برای مثال، آیا خوب است که روبات اسباببازی خرس تدی مکالمات شخصی شما را ضبط کند؟
Par exemple, serait-il acceptable que le robot nounours de votre enfant enregistre des conversations privées ?

خرس اينجا ميمونه
L'ours reste ici.

خرس قهوهای سوریه که در گذشته در فلسطین دیده میشد، به طور متوسط حدود ۱۴۰ کیلوگرم وزن داشت و میتوانست با پنجههای قویاش شخص یا حیوانی را بکشد.
L’ours brun de Syrie, qui par le passé vivait en Palestine, pesait jusqu’à 140 kilos et pouvait tuer une proie d’un simple coup de patte.

حتی پیش از نبرد معروفش با جُلیات، موقع دفاع از گلههای پدرش شجاعت فوقالعادهای از خود نشان داده بود و یک شیر و یک خرس را کشته بود.
Avant même son célèbre affrontement avec Goliath, il avait fait preuve d’un courage extraordinaire en tuant un lion et un ours pour protéger les troupeaux de son père (1 Samuel 17:34-37).

اونا دوره هاي سختي رو گزروندن و مثله يه خرس شدن و ما بايد اونا رو بيرون بکشيم.
Utilisez toutes les ressources disponibles pour sortir nos troupes de là.

شکارچي نينجا خرس
Chasseur-Ninja-Ours!

بنظر مياد " خرس " جلوي " کروگر " رو گرفته
Il semble que Bear ait ralenti Kruger.

این خرس عروسکی تخمی رو هم با خودت ببر!
Ne me laissez pas votre maudit ourson!

" خرس " فقط تونست رد خانم " ژيروا "...
Bear a pu pister Mlle Zhirova...

. اون يه خرس قطبيه
C'est un ours polaire.

مثل خرس گنده بود ، یه مرد 150 کیلویی که شکمش خالی بود.
Une belle bête, 150 kilos le ventre vide.

فکر کردم رو خرس های قطبی مطالعه میکنی
Je croyais que tu avais étudié les ours polaires.

يه خرس گنده لطيف رو بقل کردي
C'est dingue, mec.