(ادبیات) به صورت گفتگو بیان کردن
dialogue
(به صورت واژه) بیان کردن oor Engels
(به صورت واژه) بیان کردن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
verbalize
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
۳ بیان کردن اسم یَهُوَه در مقابل عموم، امتیاز بدون استحقاقی برای انسانهای ناکامل است.
Jocelyn made the first move.She kissed me but I didn' t kiss her backjw2019 jw2019
بهترین زمان برای بیان کردن درخواسته
We did an extra half- hourOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
به این مناسبت آقای میکابر به بیان کردن شرح مبسوطی دربارة خصایل و نیکوییهای خانم خویش پرداخت
It' s like doctors charging so much for a triple bypass surgeryMIZAN MIZAN
موسیقی زیباترین هنر بیان کردن آنچه که یک انسان واقعاً احساس میکند است.
No, she wasn' t.- All rightTatoeba-2020.08 Tatoeba-2020.08
اون تو بيان کردن احساساتش مشکل دارد.
This does not answer the question of educational establishments and industry.OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
هنگامی که فکرمان آشفته است باید از بیان کردن افکار پیچیده خودداری کنیم.
It' s whatever you' re afraid of!jw2019 jw2019
از بیان کردن احساسات خویش نسبت به مشاهدة مجدد جاهایی که در نزدم عزیز و آشنا بود عاجزم.
PART ONE GENERAL PROVISIONSMIZAN MIZAN
متاسفانه فکرمان خیلی با هم فرق میکند. بعید است که بـا بیان کردن احساسم کمکی به من بشود.
I just don' t want you to think of me like that when you think of meMIZAN MIZAN
بابت بيان کردن تفکراتت معذرت خواهي نکن
The IFRIC was asked to determine in the context of the decommissioning of WE&EE what constitutes the obligating event in accordance with paragraph #(a) of IAS # for the recognition of a provision for waste management costsOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
مهم طرزِ بیان کردنِ نظرت بود.
Pacific Daylight Time will be #: # and # secondsOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
یک دفعه بدون اینکه متوجه شوم شروع کردم برای دیگران احساس استم را بیان کردن.
I' m the only one qualified to remote- pilot the ship.Yeah, right, manMIZAN MIZAN
علیرغم کارش در بیان کردن جزئیات منشاءهای فیزیکی این بیماری، دیدگاه او در آن زمان پذیرفته نشد.
I fear that jams become detective, SerWikiMatrix WikiMatrix
محال است بیان کردن آن احساس
It’ s just that nobody’ s been talking to usMIZAN MIZAN
اما هر طوری شده انشاء یاد میگیرد و طرز شکل دادن و بیان کردن اندیشههایش را نیز تمرین میکند.
I think it' s supposed to be lousy so the rest is gonna seem easierMIZAN MIZAN
ضمن بیان کردن این احساسات، دایماً سر خویش را تکان میداد و قیافة مو قوری به خود گرفته بود.
The second change relates to the guideline-making power of the Canadian Human Rights CommissionMIZAN MIZAN
این راههای دیگری از بیان کردن کل قیمت فرعی در رابطه با درآمد مصرفکننده است که بزرگتر از صفر است.
I figured it was a mix- up and took offWikiMatrix WikiMatrix
حدس میزدم که آخر ذدکر مصیبت خواهد کرد، زیرا وی از بیان کردن اضطرار و دشواریهای زندگی خویش لذت میبرد.
Intervention agencies shall immediately inform all tenderers of the outcome of their tenderMIZAN MIZAN
با در نظر گرفتن مشکلات عظیم برای بیان کردن بیعدالتی در دنیا، یک مرد یا زن چکاری می تواند انجام دهد؟
Rise and shine, boys and girlsLDS LDS
اما از همه بیشتر مهارت آنها در طرز بیان کردن پرسش بود، یعنی یکی سوالی میکرد و دیگری بلافاصله پرسشی مناسب آن موضوع به میان میآورد.
No, I feel fine.- Noticed enlarged nodes elsewhere?MIZAN MIZAN
۹ بنگر، من به تو می گویم، خدمتگزارم جان، که از این زمان به بعد تو بایستی، مانند صدای یک شیپور، آغاز به بیان کردن مُژدۀ من کنی.
I' m gonna be straight with you hereLDS LDS
فداکاری کفّارۀ ناجی—عمل مرکزی در تمام تاریخ انسان—بهتر درک و قدردانی میشود هنگامی که ما آن را با بیان کردن و واضحانه به او پیوند می دهیم.
Climbed Right Out Of The GroundLDS LDS
به این مناسبت آقای میکابر به بیان کردن شرح مبسوطی دربارة خصایل و نیکوییهای خانم خویش پرداخت و گفت که او همواره رهنما و فیلسوف و دوست او بوده است.
Come on, get back!MIZAN MIZAN
۱۷ پولس با بیان کردن اینکه این محبت الهی چقدر حیاتی است، اظهار کرد: «اگر بزبانهای مردم و فرشتگان سخن گویم و محبّت نداشته باشم مثل نحاس صدادهنده و سنج فغانکننده شدهام.
Just text me the directions!jw2019 jw2019
طراحی ناوبری تماماً درباره ی استفاده از معماری اطلاعات مناسب و بیان کردن مدل یا مفهوم مدل یا مفهوم اطلاعات استفاده شده در فعالیت هایی است که نیازمند جزئیات صریحی از سیستمهای پیچیده است .
The beneficiary shall supply all the detailed information requested to Parliament, or to any other external body authorised by Parliament, so that the latter can verify the proper implementation of the programme of activities and the provisions of the grant award agreementWikiMatrix WikiMatrix
و در ذهن من، من فهمیدم که بعنوان یک جراح پیشقدم هدف از موقعیت نفوذیام یقینا بیان کردن عقیدهام بجای کسانی است که نفوذی ندارند. آن مرا به فکر انداخت که اگر راه بهتری وجود میداشت ..
Say, Harry, something kind of important has come upted2019 ted2019
176 sinne gevind in 9 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.