فراوانی oor Engels

فراوانی

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

abundance

naamwoord

او بما دلایل فراوانی برای شادی داده است.
He has given us an abundance of reasons to rejoice.

plenty

naamwoord

به هر حال با پول و طلای فراوانی که زیدبه همراه آورده بود
By Zeid's plenty of gold the economic situation improved.

affluence

naamwoord

عدم وابستگی مالی و فراوانی نعمتی که حالا مال من بود میتوانست مال آنها هم باشد.
the independence, the affluence which was mine, might be theirs too.

plenitude · plenteousness · plentifulness · plentitude · lot · deal · frequency · richness · wealth · sight · mass · cornucopia · pile · multiplicity · superfluity · profusion · store · feast · heap · excess · flock · overflow · mountain · abondance · amphleness · ampleness · copiousness · ebullience · feracity · foison · lashongs · luxuriance · mickle · muchness · muckle · profuseness · redundance · rifeness · predominance · effusiveness · hatful · amplitude · passel · spate · slew · wad · raft · mint · peck · batch · stack · pot · mess · good deal · great deal · quite a little · tidy sum

Soortgelyke frases

فراوانی طبیعی
natural abundance

فراوانی تجمعی مطلق
absolute cumulative frequency

فراوانی غیبت ها، نسبت غیبتها
frequency of absences

(ریاضی - آمار) فراوانی
frequency

جدول فراوانی
frequency table

(نقاشی و هنر) نماد فراوانی و باروری
calathus

فراوانی منابع
affluence

جدول توزیع –جدول فراوانی، نمودار بسامد
frequency chart

(گیاه شناسی) سفرس هلندی (انواع گیاهان خانواده ی saxifrage که در بهار گل های سپید فراوانی می دهد)
deutzia

voorbeelde

این امر آسایش خیال فراوانی برای صاحبان خانههای این منطقه محسوب میشود.
is a considerable relief to the lonely householders of this district.

به طور آشکار، برای آفرینش خورشید که فقط یکی از میلیاردها ستاره در عالم است نیرو و انرژی فراوانی لازم است.
Obviously, tremendous power and energy were required to create not just the sun but also all the other billions of stars.

و هرگاه که به میل درد میاندیشید نفرتی خشمآلود در او به وجود میآمد، زیرا به حقارتهای فراوانی تن در داده بود.
and when he thought of Mildred it was with angry hatred, because she had submitted him to so much humiliation.

۲ سلیمان تا زمانی که به یَهُوَه وفادار بود، برکات فراوانی دریافت کرد.
2 As long as he was faithful, Solomon enjoyed many blessings.

برای پندهای مهربانانهٔ این برادران و نمونهٔ خوبشان در وفاداری به یَهُوَه و سازمانش ارزش فراوانی قائلم.
I treasure the loving counsel that these brothers gave me and their fine example of loyalty to Jehovah and his organization.

در پاسخ به ادراک جاندار نسبت به کمبود یا فراوانی منابع، رشد، تولید مثل یا روحیه او میتواند ارتقا یا تنزل بیابد.
In response to the perceived abundance or scarcity of resources, an animal's growth, reproduction or mood may be elevated or lowered.

پدران او منصب دبیری داشتند و دارای ثروت فراوانی بودند.
He thus became his father's heir and very wealthy.

البته در مورد سلامتی و تندرستی، نظرات و عقاید فراوانی وجود دارد.
Of course, there are many opinions when it comes to matters of health.

مخصوصاً جو که با محبت فراوانی عاشق وی بوده و دستوراتش را چون خیلی ملایم داده میشدند همیشه اطاعت میکرد.
especially Jo, who loved her very tenderly, and obeyed her because her advice was so gently given.

من از برکات فراوانی که در دسترس ما هستند گواهی میدهم وقتیکه آمادگی خود را برای شرکت روحی در آئین شام افزایش می دهیم.
I testify of the multitude of blessings available to us as we increase our preparation for and spiritual participation in the ordinance of the sacrament.

در واقع کوزهگر میتواند از گِلی بیارزش که به فراوانی در دسترس است، شاهکاری گرانبها و زیبا بیافریند.
Clearly, a potter can turn something as abundant and inexpensive as clay into a beautiful and costly masterpiece.

گرد و خاک فراوانی به راه میانداختند،
kicked up a great deal of dust

در سرزمینهایی که در کتاب مقدّس آمده است، قیر مایع به فراوانی یافت میشد
Liquid bitumen like this was plentiful in Bible lands

از طرف دیگر، هنوز qهای فراوانی وجود دارند (شامل تمام اعداد طبیعی بزرگتر از ۱) که به جز ۱٫۰۰۰...، تنها یک بسط در مبنای q برای یک دارند.
On the other hand, there are still uncountably many q (including all natural numbers greater than 1) for which there is only one base-q expansion of 1, other than the trivial 1.000....

با انجام این کار، از آسیبهای جسمانی، اخلاقی و عاطفی فراوانی که به افراد تحت سلطهٔ شیطان وارد میآید در امان خواهیم ماند. — یعقوب ۴:۷.
By so doing, we can be spared much of the physical, moral, and emotional damage experienced by those under satanic control. —James 4:7.

اما هر کجای زمین که زندگی کنیم، همکاری در انجام خواست یَهُوَه رضایت و شادی فراوانی برایمان به همراه خواهد آورد.
However, cooperation will bring us contentment and great happiness as we do Jehovah’s will wherever we live on earth at that time.

یَهُوَه برای آنها تدارکات فراوانی فراهم کرده است.
Jehovah has made ample preparations for them.

تعلیم دادن حقیقت به دیگران شادی فراوانی نصیبمان میکند (بند ۱۲ ملاحظه شود)
Few things are more gratifying than helping appreciative individuals to grasp spiritual truths (See paragraph 12)

۵ اَخاب، پادشاه شریر فرصتهای فراوانی داشت که قدرت دست یَهُوَه خدا را ببیند.
5 Later, wicked King Ahab had every opportunity to see God’s hand in events.

برخی دیگر در کشور ماندند و زجر و آزار فراوانی را متحمّل شدند.
Others stayed, though they had to endure considerable suffering.

این اصطلاح، از اصطلاح عامیانه big wheel به معنی کلهگنده گرفته شده و این اصطلاح به فردی اطلاق میشود که دارای قدرت و نفوذ فراوانی است.
The term was derived from the slang phrase big wheel, referring to a person with great power or influence.

با بیرون آمدن از ظلمت و قدم نهادن در نور فوقالعادهٔ خدا، میخواهند تا آنجا که میتوانند بر آموختههای خود بیفزایند و به همین دلیل بسیاری از آنها اشتیاق فراوانی به جلسات مسیحی نشان میدهند.
Having come out of the darkness into God’s wonderful light, they want to learn all they can, and many express great enthusiasm for Christian meetings.

لکن دختر جوانی که صورت زیبای او صراحت و صداقت فراوانی را منعکس میساخت چنین گفت:
he was interrupted by the girl, whose sweet face wore an expression of absolute frankness.

آن عبارت بود از پنجاه کشتی جنگی وعده فراوانی کشتی باری
consisting of about fifty men of war, and a great number of transports

اما موضوع در باره ی همکاری و فراوانی و بهينه سازى است.
But here it's about synergies and abundance and optimizing.